Abstract:
نزدیک به یک دهه است که نظریات ترجمه به ارزیابی ترجمههای قرآن راه پیدا کردهاند. هدف از انتخاب چارچوب نظری برای پژوهش، نظاممند شدن نقد و بررسی است تا از نقدهای پراکنده و سلیقهای اجتناب شود، اما دیده میشود که در مواردی ناقدان از چارچوب نظریه خارج شدهاند و یا فهم نادرستی از نظریه داشتهاند و مطابق آن فهم نادرست به نقد ترجمه پرداختهاند. پژوهش حاضر به منظور بررسی این ارزیابیها با روش توصیفی- تحلیلی آمیخته با نقد، پنج پژوهش مبتنی بر نظریة نایدا را در زمینة نقد قرآن به عنوان مطالعه موردی، مورد بررسی قرار داده تا لغزشگاههای پژوهشگران را در کاربست این نظریه بررسی کند. این پژوهش نشان میدهد ناقدان گاه در فهم معنای معادل صوری و پویا دچار اشتباه شدهاند و مصادیق آن را به اشتباه در ترجمهها یافتهاند. در مواردی نیز با وجود اینکه نظریة نایدا را مبنای نقد خود قرار دادهاند، اما نقد همچنان در مسیری متفاوت از این چارچوب حرکت کرده که در مواردی علت این امر به عدم تناسب چارچوب نظری با دادههای تحقیق برمیگردد.
For almost a decade, translation theories have been used to evaluate the translation of the Qur'an. The purpose of choosing a theoretical framework for research is to achieve a scientific and non-tasteful assessment, but by examining these evaluations, it turns out that in some cases evaluations are out of the theoretical framework or have a misunderstanding of the theory. In order to examine these evaluations, the present study analyzes five studies based on Naida's theory in the field of Qur'anic criticism as a case study to examine the slips of researchers in applying this theory. The research uses a descriptive-analytical method along with critique. This research shows that critics sometimes make mistakes in understanding the formal and dynamic equivalent meaning and have found wrong examples in translations. In some cases, despite the fact that Naida's theory has been used as a basis for the assessment, the critique still moves in a different direction from this framework, which in some cases is due to the incompatibility of the theoretical framework with the research data.
Machine summary:
با وجود اينکه به نظر ميرسد ورود نظريه هاي ترجمه به حوزة نقد ترجمۀ قرآن کمکي به علمي و چارچوب مند شدن اين نقدها دارد، بررسي اين پژوهش ها نشان ميدهد در موارد بسياري اين امر صورت نگرفته است ؛ گاه براي نقد ترجمه اي، نظريۀ متناسبي انتخاب نشده و گاه نقد خارج از چارچوب نظريه صورت گرفته است .
پژوهش اول ، تنها پژوهشي است که با درک درستي از نظريۀ نايدا به نقد کاربرد آن پرداخته ، مقاله اي تحت عنوان «نقدي بر معروف ترين روش هاي ترجمۀ قرآن کريم (براساس جديدترين تئوريهاي ترجمه و زبان شناسي)» است .
مثال ها و نقدهاي اين پژوهش نشان ميدهد نويسندگان به خوبي منظور نايدا را از معادل پويا دريافت کرده اند و بر آن اساس ، کاربرد آن را در ترجمۀ قرآن مورد نقد قرار داده اند.
نويسنده سپس در يک پاراگراف به توضيح ترجمۀ پويا اشاره کرده ، اما موفق نشده ارتباطي بين آن با نقد خود ايجاد کند: «ترجمۀ قرآن فريدريش روکرت به ترجمه اي پويا نزديک است ، اما آنگونه که بايد پيام قرآن ، اين کتاب آسماني را به خوانندگان آلماني زبان نميرساند.
اشتباه در انتخاب چارچوب نظري پژوهش ديگري جنبه هاي بلاغت حال مؤکد معناي عامل را در ترجمه هاي فارسي قرآن کريم با کاربست تئوري هم ارزي نايدا بررسي کرده است (حيدري و سليمان زاده نجفي، ١٣٩٩).
Classification of Critiques Written on Persian Translations of the Holy Quran.
History of Criticism of Persian Translations of the Holy Quran.