Abstract:
زمینه: رشد پس از آسیب به تغییرات مثبت تجربه شده پس از وقایع آسیبزا اشاره دارد. اگرچه رویدادهای استرسزا مانند مرگ همسر یا طلاق که به تغییر در ساختار خانواده منجر میشود، با تجربههای منفی مانند پریشانی روانشناختی و برخی بیماریهای روانی مانند اختلال استرس پس از سانحه همراه است، اما برخی پژوهشها نشان میدهند که این رویدادها منجر به مبارزه و تحمل روانی در فرد میشوند و فرصتهای منحصر به فردی برای رشد در اختیار افراد قرار میدهند.
هدف: با توجه به شکاف تحقیقاتی در رابطه با اثرات مثبت رویارویی با طلاق در زنان، مطالعه حاضر با هدف تبیین مدل رشد پس از آسیب زنان مطلقه انجام شد.
روش: این پژوهش به شیوه کیفی و روش تئوری زمینهای در سال 1399 در شهر تهران انجام شد. گروه نمونه با انتخاب 19 زن مطلقه رشدیافته (با اذعان مشارکتکنندگان به تجربه رشد و کسب نمره دو انحراف استاندارد بالاتر از میانگین در آزمون رشد پس از آسیب تدسچی و کالهون (1996) توسط مشارکتکنندگان) به اشباع نظری رسید. روش نمونهگیری در ابتدا هدفمند بود و سپس برای اشباع مقولهها از روش نمونهگیری نظری استفاده شد. برای جمعآوری دادهها از روش مصاحبه نیمهساختاریافته استفاده شد و سپس دادهها با روش نظاممند اشتراوس و کوربین تحلیل شدند.
یافتهها: تجزیه و تحلیل مصاحبهها منجر به شناسایی 13 مقوله اصلی و 40 مقوله فرعی شد. رشد و شکوفایی پس از طلاق، مقوله مرکزی الگوی رشد پس از آسیب میباشد. دستیابی به رشد و شکوفایی به طور کلی میتواند محصول مواجهه با رنج و پذیرش آن، معنویت و عشق به فرزندان باشد. زمان به عنوان عامل مداخلهگر استخراج شد. منابع حمایتی، عوامل شخصیتی و درونی به همراه زمینههای تربیتی و خانوادگی نیز به عنوان عوامل زمینهای به رشد و شکوفایی کمک میکنند و راهبردهای رشدآفرین استخراج شده نیز شامل یاریجویی، چارهاندیشی، مدیریت افکار و هیجانات، انجام فعالیتهای تسکیندهنده و آرامبخش و خودمراقبتی بود.
نتیجهگیری: پژوهش حاضر با شناسایی عوامل مؤثر بر رشد پس از آسیب، میتواند راهگشای روانشناسان و مشاوران جهت کاهش آسیبهای طلاق و ارتقای رشد پس از طلاق باشد.
Background: Post-traumatic growth refers to the positive changes experienced after the traumatic events.
Aims: The aim of this study is to explain the post-traumatic growth model of divorced women.
Methods: This research was conducted in a qualitative method based on grounded theory in 2020. The sample group reached theoretical saturation by selecting 19 divorced women (by acknowledging the growth experience by participants and Earned a score of two standard deviations above the average in Tedeschi and Calhoun Post-traumatic Growth Inventory). The sampling method was initially purposeful and then the theoretical sampling method was used to saturate the categories. Semi-structured interview method was used to collect data. Then the data were analyzed by the systematic method of Strauss and Corbin.
Results: The analysis of the interviews led to the identification of 133 conceptual phrases, 13 main categories and 40 subcategories. Growth and prosperity after divorce is a central category of the post-traumatic growth pattern. Achieving growth and prosperity, in general, can be the product of facing suffering and accepting it, spirituality and love for children. Time was extracted as a mediating factor. Support resources, personality traits and internal factors along with educational and family backgrounds contribute to growth and prosperity as underlying factors. Extracted growth strategies include Asking for help, problem solving, managing thoughts and emotions, doing soothing and self-care activities.
Conclusion: The present study, by identifying the factors affecting post-traumatic growth, can pave the way for psychologists and counselors to reduce the negative consequences of divorce and promote post-divorce growth.