Abstract:
هوش معنوی، بالاترین سطح هوش است، که ظهور و ابراز آن، با معنویت در ارتباط است. هدف پژوهش حاضر، بررسی مبانی انسانشناختی هوش معنوی و استنتاج اصول و روشهای تربیتی مرتبط با آن از منظر مولاناست. این پژوهش در زمره تحقیقات کیفی است که در آن از دو روش، توصیفی- تحلیلی و استنتاجی (روش بازسازیشده فرانکنا) استفاده شده است. نتایج پژوهش اینگونه نشان داد که میتوان مواردی نظیر:اصالت هوش و اندیشه، امکان درک معنا، پذیرش ربوبیت الهی، درک نیاز انسان به بازگشت به اصل خویش و دو ساحتی بودن انسان را بهعنوان مبانی انسانشناختی هوش معنوی از منظر مولانا، مطرح ساخت.بر اساس این مبانی، اصولی همچون تربیت عقل و هدایت اندیشه، برخورداری از علم تحقیقی، پذیرش شریعت و پیمودن مسیر طریقت، خودشناسی و صفای باطن ارائه شده است.بر اساس این اصول، میتوان اظهار داشت، بهکارگیری روشهایی همچون مصاحبت با صاحبان عقل کلی، هدایت و اصلاح اندیشه، ترک خودبینی و انانیت در برابر خداوند، سکوت، تقویت روحیه حقیقتجویی، آموزش حکمت دینی، درمان بیماریهای روحی و اخلاقی، تأمل در خویشتن، مراقبه و... برای پرورش هوش معنوی مؤثرند.
الذکاء الروحی هو اعلی مستویات الذکاء، ویرتبط ظهوره والتعبیر عنه بالروحانیه. الغرض من هذا البحث هو
التحقیق فی الاسس الانثروبولوجیه للذکاء الروحی واستنتاج المبادي والاسالیب التربویه المتعلقه به من منظور
المولانا. یعتبر هذا البحث من بین البحوث النوعیه التی تم فیها استخدام طریقتین: المنهج التوصیفی التحلیلی و -
الاستنتاجی )طریقه فرانکنا المعاد بناوها(. اظهرت نتايج البحث ان اشیاء مثل: اصاله الذکاء والفکر، وامکانیه فهم
المعنی، وقبول الربوبیه الالهیه، وفهم حاجه الانسان للعوده الی اصله، وطبیعه الانسان ثنايیه الابعاد یمکن ان تکون
کذلک، طرح علی انه الاسس الانثروبولوجیه للذکاء الروحی من وجهه نظر المولانا. وبناء علی هذه المبادي، فان
المبادي مثل تربیه العقل و هدایه الفکر، وامتلاک المعرفه البحثیه، وقبول الشریعه، واتباع مسیر الطریقه ومعرفه النفس
و طهاره الباطن، تم ارايتهم.بناء علی هذه الاصول یمکن ان نظهر بان استخدام اسالیب کالمصاحبه مع ذی العقول
الکلیه، توجیه الافکار واصلاحها، والتخلی عن العجب والانانیه تجاه الله، والصمت، وتقویه روح البحث عن الحقیقه،
وتعلیم الحکمه الدینیه، وعلاج الامراض النفسیه والاخلاقیه، والتفکر فی نفس الذات، والمراقبه و.... فعاله فی تنمیه
الذکاء الروحی.
Spiritual intelligence is the highest level of intelligence, the emergence and expression of which is related to spirituality. The purpose of the present research is to investigate the anthropological foundations of spiritual intelligence and to deduce the principles and educational methods related to it from the perspective of Rumi. This research is among the qualitative researches in which two methods, descriptive-analytical and inferential (reconstructed Franken method) have been used. The results of the research showed that things like: the originality of intelligence and thought, the possibility of understanding meaning, the acceptance of divine sovereignty, understanding the need of man to return to his origin, and the two-dimensional nature of man can be put forward as the anthropological foundations of spiritual intelligence from Rumi's point of view. Based on these principles, principles such as education of intellect and guidance of thought, possession of research science, acceptance of Sharia and following the path of tariqat, self-knowledge and inner purity have been presented.Based on these principles, it can be stated that using methods such as interviewing people with common sense, guiding and reforming thoughts, abandoning selfishness and selfishness before God, silence, strengthening the spirit of truth-seeking, teaching religious wisdom, treating mental and moral illnesses, reflecting on oneself , meditation and They are effective for cultivating spiritual intelligence.
Machine summary:
در سال هاي اخير معنويت به عنوان شکلي از هوش مورد توجه قرار گرفته است ؛ آنچـه موجـب شده است ، تا سازه معنويت ، به عنـوان هـوش ، مفهـوم سـازي شـود- هـوش معنـوي٤- آن دسـته از مشاهدات و يافته هاي علمي بيان کننده اين واقعيت ميباشد، که به کـار بـردن الگوهـاي ويـژه اي از افکار، هيجان و رفتار که معمولا ذيل مفهوم دين و معنويت بـه آن رداختـه مـيشـود، در زنـدگي روزمره ميتواند موجب افزايش سازگاري و بهزيستي انسان شود (آنان داراجاه ٥ و هايـت ٦ ٢٠٠١، کنـــدي و همکـــاران ٧، ٢٠٠٢؛ وانـــس و کاســـل ٨٢٠٠٣؛ دالمـــن ٢٠٠٤٩ بـــه نقـــل از ســـهرابي و ناصري١٣٩٥).
در ١٢٦ سال سيام | شماره نجاه و ششم | اييز ١٤٠١ اين پژوهش با توجه به مفهوم هوش معنوي از منظر مولانا، و با تکيه بر مباني انسان شـناختي هـوش معنوي، به استنتاج اصول و روش هاي رورش هوش معنوي، از منظر مولانا رداخته شده است .
نشريات علمي دانشگاه جامع امام حسين (عليه السلام ) ١٢٧ مولانا، همان گونه که از عقل به دو نوع جزئـي و کلـي يـاد مـي کنـد دو نـوع هـوش را مطـرح ميکند: هوش به معني زيرکي و توانايي در کسب مطامع دنيوي، که منشـأ آن عقـل جزئـي (عقـل معاش ) است و بايد از آن حذر کرد.
نشريات علمي دانشگاه جامع امام حسين (عليه السلام ) ١٥١ روش : تجربه معنوي اصل : ذيرش شريعت و يمودن مسير طريقت گزاره واقع نگر: تجربه هاي معنوي، براي يمودن مسير طريقت ، موثر است .
١٥٤ سال سيام | شماره نجاه و ششم | اييز ١٤٠١ اصل : صفاي باطن گزاره هنجاري: براي معنوي شدن و بهره مندي از هوش معنوي، بايد روح تعالي يابد.