Abstract:
قاعده فرعیه در زمره یکی از قواعد مهم فلسفی جای دارد. دوانی تحلیل ویژهای از این قاعده به دست میدهد که الزاماً باید در مجموع اندیشه او تفسیر گردد. دوانی نظریه حمل «تغایر مفهومی -اتحاد در وجود» را میپذیرد و اتحاد را اعم از بالذات و بالعرض میداند. این نگرش به او کمک میکند تا توسعهای در انواع مطابق حمل پدید آورد و نظریه اتصاف توسعه یافتهای را پایهگذاری کند. قاعده فرعیه از سه بخش لزوم ثبوت ثابت، ثبوت مثبتله و ثبوت پیشینی مثبتله تشکیل شده است. قاعده فرعیه دوانی تحت تأثیر همه مبانی فوق سامان مییابد و بر اساس آن ثبوت مثبتله الزامی است؛ اما ثبوت ثابت لازم نمیباشد. درنهایت دوانی دست از ثبوت پیشینی مثبتله و فرعیت کشیده، به دلیل موارد نقض فراوانی، استلزام را کافی میداند؛ همه این موارد نقض برای اولین بار از مجموع حواشی دوانی استخراج و ذکر شدهاند.
The rule of subordination is one of the most important philosophical rules. Davani presents his special analysis about this rule. We should present his analysis in all his texts. Davani s theory of predication is conceptual difference and existential identity. He develops the identity. With this development Davani presents a new attribution theory. The rule of subordination consists of three parts: the existence of subject, the existence of predicate and the existence of subject before the existence of predicate. In Davani s opinion the existence of subject is essential but the existence of predicate is not essential and the existence of subject before the existence of predicate is not essential too.
Machine summary:
* اين قاعده تاثيرات مهمي بر برخي مسائل فلسفي دارد: الف ) اثبات وجود ذهني بر مدار جريان قاعده فرعيه در قضايايي نظير «اجتماع النقيضين مغاير لاجتماع المثلين » (رازي، ١٤١١ق ، ج ١، ص ٤١/ حلي، ١٤٣٠ق ، ص ٣٩)؛ ب ؛ صدق قضاياي موجبه (ابن سينا، ١٤٠٤ق ، ب ، ج ١، صص ٧٦ و ٨٢/ دشتکي، الف ، برگ ١٤ و ١٦)؛ ج ) تحليل مسئله اتصاف ماهيت به وجود (طوسي، ١٣٧٥، ج ٣، ص ٣٩/ حلي، ١٤٣٠ق ، ص ٣٨)؛ د) تحليل قضاياي معدوله اي نظير «زيد اعمي» (قوشچي، ١٣٩٣، ج ١، ص ٣٢٨)؛ هـ) تحليل معقولات ثاني فلسفي.
دواني با توسعه اي که در معناي اتحاد روا ميدارد، اولا اتحاد وجودي در حمل ذاتيات بر ذات را توضيح ميدهد؛ ثانيا سعي ميکند از نقض به قضايايي مانند «زيد اعمي» پاسخ گفته ، اين دست قضايا را هم در زمره اتحاد در وجود تصوير نمايد: «بل معني مطلق الحمل مطلق الاتحاد في الوجود اعم من ان يکون بالذات او بالعرض » (همان ، ص ٣٢٨، پ ٢).
٣. لازم نداشتن تأخر وجودي صفت از موصوف در اتصاف خارجي ذات الف به صفت ب دواني درمجموع حواشي خود تعابير مختلفي از مفاد قاعده فرعيه ياد کرده است : الف ) در برخي تعابير صدق موجبه را «مستدعي» وجود موضوع ميداند (قوشچي، ١٣٩٣، ج ١، ص ١٢٢، پ ٢ و همان ، ص ١٤٤ و همان ، ص ٣٩٩، پ ١).