Abstract:
مثنوی معنوی سرشار از مفاهیم و تفکرات روانشناختی است که بیانکنندۀ تفکر و دقت مولوی در روح و روان انسان است. این پژوهش به روش تحلیلی ـ تطبیقی به بررسی مثنوی از دیدگاه اصل اول (پذیرش) در رویکرد روانشناختی درمان پذیرش و تعهد پرداخته است. مولوی و نظریة روانشناختی پذیرش و تعهد (اکت) هر دو بر آناند که رویارویی با رنجها در زندگی، اجتنابناپذیر است؛ پس باید رنج زیستن را پذیرفت و بهسوی رشد روحی و روانی گام برداشت. هر دو دیدگاه از تمثیل برای اقناع ذهن مخاطب بهره میبرند. مولوی از مفاهیمی مانند تقدیر و طبیعیبودنِ رنج در زندگی، برای ایجاد آمادگی در مخاطب برای پذیرش استفاده میکند. در این پژوهش به بررسی تطبیق مراحل توبه در تفکر اسلامی و عرفانی با پذیرش در اکت پرداخته شده است. تفاوت در این دو دیدگاه از هدف نهایی آنها سرچشمه میگیرد؛ هدف رویکرد روانشناختی، معطوف به شاد زیستن در این جهان و رشد فردی برای بهتر زیستن است و دیدگاه مولوی ـ و بهصورت کلیتر، دیدگاه عرفانی ـ معطوف به جلب رضایت خداوند و زندگی جاودانی در جهان باقی است. با این حال هر دو دیدگاه با گذر از یک مسیر در توجه به روان انسان و رشد و تعالی آدمی همداستان هستند. درمانگران میتوانند با توجه به سابقة ذهنی مخاطب خود در ایران، نسبتبه مسائل دینی و عرفانی، از میراث ادبی مانند مثنوی بهره برند.
Masnavi is full of psychological concepts that indicate Rumi’s careful and continuous thoughts, as well as his consideration of the different dimensions of the human spirit. The present research studied Masnavi from the perspective of the first principle of the psychological approach of Acceptance and Commitment Therapy (ACT) through an analytical-comparative method. Rumi and the ACT theoreticians both believe that facing life suffering is inevitable for mankind and it must be thus accepted. In this way, humans can move towards spiritual and psychological developments. Both views use allegory to convince the audience. Rumi uses such concepts as destiny and naturalness of suffering in life to prepare the audience for acceptance. In this research, the two concepts of repentance in Islamic thought and acceptance in the ACT approach were comparatively studied. The difference in these two views stems in their ultimate goals. The main goal of ACT is to provide a satisfying material life and individual growth, but Rumi’s mystical view, which has been focused on pleasing God and reaching an eternal life in the other world, is more general. However, both views move in the same direction and pay attention to the human spirit, growth, and excellence. Considering the religious and mystical backgrounds of Iranian people, the ACT psychotherapists in Iran can well benefit from Masnavi as a Persian literary heritage.
Machine summary:
مولوي از اين موضوع استفاده مي کند و به مخاطب خود مي گويد تو نيز مانند حضرت آدم گذشته و خطايت را بپذير؛ وقتي پذيرفتي در عنايت قرار مي گيري و تعليم و رشد تو آغاز مي شود: خويش مجرم دان و مجرم گو مترس تــا نــدزدد از تــو آن اســــتــاد درس چــون بــگــويــي جــاهــلــم تــعــلــيــم ده ايــنــچــنــيــن انصــــاف از نــامــوس بــه از پــدر آمــوز اي روشــــن جــبــيــن ربـنــا گـفــت و ظـلـمـنــا پـيـش از ايـن نـه بهــانــه کرد و نــه تزوير ســــاخــت نـه لـواي مـکـر و حـيـلــت بـرفـراخــت بــاز آن ابــلــيــس بــحــث آغــاز کــرد کــه بــدم مــن ســــرخ رو کــرديــم زرد (مولوي، ١٣٦٢، د ٤: ٦٩٤) مولوي با اين تمثيل به نکوهش کساني مي پردازد که به جاي پذيرش خود و خطايشان ، در شرايط و در ديگران به دنبال مقصر مي گردند و معتقد است : اگر جهل خود را پذيرا شويد به دنبال تعليم خواهيد رفت ؛ همانطور که حضرت آدم جهل و خطاي خود را پذيرفت و از اين پذيرفتاري به بخشش خداوند دست يافت ؛ درواقع پذيرش بار روان فرد را سبک تر و حمل پذيرتر مي کند.
در گام بعد ارتباط ظريف مراحل توبه در سلوک عرفاني با مرحلۀ «پذيرش » در اکت و نيز روش هاي بسترسازي ذهني مولوي در مثنوي براي کنارآمدن با رنج هاي جهان و مقولۀ پذيرش بررسي مي شود.
مولوي معتقد است توجه به اصل شادي ها و بلاها مي تواند تمايل انسان به زندگي و تجربۀ بيشتر را افزون کند؛ يعني گذر ذهني از يک امر فاني و اعتقاد به يک حقيقت باقي سبب مي شود انسان علاوه بر پذيرش امور عالم تمايل بيشتري به شناخت و تجربۀ حيات داشته باشد و از درد و رنج تجربه کردن نهراسد؛ زيرا هرکدام پرده از حقيقتي برمي دارد و هيچ يک بدون دليل نيست و توجه به آنها مي تواند سبب رشد و کمال شود.