Abstract:
هدف تحقیق حاضر مطالعه تطبیقی انگیزش شغلی کارکنان حوزه تربیت بدنی و سلامت در نیروهای مسلح بر اساس نظریه هرزبرگ بود. روش پژوهش توصیفی بوده، و جامعه مورد مطالعه شامل کلیه کارکنان حوزه ورزش دو و میدانی و هندبال نیروهای مسلح میباشد. کل جامعه آماری یعنی 33 نفر، به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از دو پرسشنامه محققساخته اطلاعات فردی و پرسشنامه اختصاصی جهت تعیین اولویتهای انگیزشی- بهداشتی استفاده گردید. پرسشنامهها برای اعتباریابی به متخصصان مربوطه ارائه گردید. برای محاسبه پایایی پرسشنامه از روش آماری آلفای کرونباخ استفاده شد که ضریب پایایی آن 88/0 محاسبه گردید. دادهها با روش آمار توصیفی، ضریب همبستگی اسپیرمن، آزمون کلموگروف اسمیرنف و آزمون t مستقل، تجزیه و تحلیل شدند. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که در هر دو حوزه ورزش هندبال و دو ومیدانی، وجود تعهد و مسئولیت در محیط کار، از بیشترین اولویت انگیزش شغلی برخوردار بود و در زمینه عوامل بهداشتی، نحوه ارتباط با دیگران در حوزه ورزش دو و میدانی و نحوه سرپرستی و نظارت شغلی در حوزه ورزش هندبال، از مهمترین موارد بودند، حقوق و مزایا و امنیت شغلی در رده آخر اولویت بهداشتی قرار گرفتند. بین عوامل انگیزشی و بهداشتی در سطح معناداری 01/0، همبستگی وجود داشت. همچنین همبستگی معکوسی در سطح 05/0 بین تحصیلات و عوامل انگیزشی و بهداشتی شغلی وجود مشاهده شد. بین عوامل انگیزشی در حوزه ورزش دو و میدانی و هندبال نیروهای مسلح، تفاوت معناداری دیده نشد، در صورتی که بین عوامل بهداشتی در این دو حوزه ورزشی، در سطح 05/0 تفاوت معناداری مشاهده شد.
The purpose of the present research is the comparative study of the occupational motivation of the physical education and health staff in the armed forces based on Herzberg theory. The method of study is descriptive and the research population included all the staff members working in the domain of track and field and Handball in the armed forces. All 33 members in the research population were chosen as the research sample. For data collection, two research-made questionnaires of personal information and a specialized questionnaire for setting motivational-sanitary priorities were used. The questionnaires were given to relevant experts for validation and also the reliability was measured by Cronbach’s alpha statistical method to be 0.88. The data were analyzed using descriptive statistics, Spearman correlation coefficient, Kolmogorov-Smirnov test, and independent t test. The results of the research indicate that in both track-and-field and Handball sports, commitment and responsibility in the workplace are of the highest occupational motivation. In terms of sanitation, the way of communication to others in the sport of track and field as well as occupational supervision in the sport of handball were among the most important cases while income and job security had the lowest sanitation priority. There was a correlation between motivational and sanitary factors in the significant level of 0.01 and a negative correlation of 0.05 was observed between education and sanitary and motivational factors at work. There was no significant difference between motivational factors in the sports of track and field and handball in the armed forces whereas a significant difference in the level of 0.05 was observed between sanitary factors in those two sport fields.
Machine summary:
يافته هاي پژوهش حاکي از آن است که در هر دو حوزه ورزش هندبال و دو وميداني، وجود تعهد و مسئوليت در محـيط کـار، از بيشـترين اولويـت انگيـزش شـغلي برخوردار بود و در زمينه عوامل بهداشتي، نحوه ارتباط با ديگران در حوزه ورزش دو و ميداني و نحوه سرپرستي و نظارت شغلي در حوزه ورزش هندبال ، از مهم ترين موارد بودند، حقوق و مزايا و امنيت شغلي در رده آخر اولويت بهداشـتي قـرار گرفتند.
در حوزه ورزش هندبال نيز بـه ترتيـب ، وجـود تعهـد و مسـئوليت در محـيط کـار، موفقيت در محيط کار، ستايش و قدرداني از کار، جالب و مورد علاقه بودن نوع کار، امکـان رشـد و پيشـرفت در شـغل و ماهيت کار از عوامل مهم انگيزش شغلي در ميان کارکنان است که تا حدودي ميزان عوامل انگيزشي و اولويت هـاي آن ، در هر دو سازمان يکسان به دست آمد که با نتايج پژوهش تحقيق نائلي (١٣٩٩) که پيشرفت و شناخته شدن و مسئوليت پذيري را در ايجاد رضايت شغلي عامل کليدي معرفي ميکند، هماهنگ است .
همچنين ، يافته هاي تحقيق نشان داد؛ که بين عوامل انگيزشي و عوامل بهداشتي در سطح معنيداري ٠/٠١ همبستگي وجـود دارد؛ بدين معني که هر چه کارکنان داراي رضايت بيشـتري از عوامـل انگيزشـي باشـند، رضـايت بيشـتري نيـز از عوامـل بهداشتي در محيط کار خواهند داشت .
قره خـاني (١٣٩٥)، بـه بررسـي رابطـه عوامـل انگيزشـي و بهداشـتي دبيـران ورزش دبيرستان هاي متوسط تهران بر اساس نظريه هرزبرگ پرداخت و نتايج اين تحقيق نشان داد؛ که بين عوامل انگيزشي دبيـران مرد و زن تفاوت معنيداري وجود دارد، ولي بين عوامل بهداشتي در دبيران مرد و زن اختلاف معنيداري وجود ندارد؛ کـه اين يافته در تضاد با نتايج اين تحقيق قرار دارد.