Abstract:
یکی از تفاوت های بنیادین میان زبان هنری و غیرهنری، استفاده از شگردهای بلاغی و بیان غیرمستقیم است. سینما، به عنوان هنری متأخّر، از این شگردهای بلاغی و بیانی بهره می برد؛ بدین صورت که سینماگر دانسته یا نادانسته به واسطۀ پشتوانۀ زبانی و ادبیِ فرهنگی که در آن رشد یافته، از صنایع بلاغی به منظور انتقال مفاهیم مورد نظر خود در دو بعد کلام و تصویر بهره می برد. این تحقیق بر آن است با تمرکز بر تصاویر و بررسی موردی فیلم طعم گیلاس اثر عباس کیارستمی، به عنوان یکی از شاخص ترین هنرمندان عرصۀ سینمای ایران، به نحوۀ به کارگیری تصاویر، نقش آن ها در انتقال مفاهیم و صنایع بلاغی مورد استفاده در این فیلم بپردازد. روش این مقاله، تحلیلی کیفی از نماهای فیلم «طعم گیلاس» اثر عباس کیارستمی با رویکردی ادبی و تطبیق آن با صنایع بلاغی است. بدین منظور نماهای تصویر شده، از منظر بلاغت موجود در تصویر مورد تحلیل قرار گرفته است. با توجه به بررسی و تحلیل صورت گرفته، باید گفت که کیارستمی توانسته در این اثر، جهان بینی مستقل خود را نه فقط در قالب ارجاعات کلامی و بازی های زبانی، بلکه با استفاده از تصاویر بدیعِ روایت کننده، به مخاطب منتقل کند. فیلم با براعت استهلال آغاز می شود، در ادامه تصاویری حاوی نماد، استعاره، پارادوکس، اطناب، ایهام تناسب و ایجاز دیده می شود که در این مقاله به ارتباط زیبایی شناسی هر یک از این تصاویر با شگردها و ابزارهای بلاغی و صنایع ادبی اشاره شده است.
From ancient times, poets and writers have used rhetorical techniques and indirect expressions to convey their concepts. The use of these techniques is one of the fundamental differences between artistic language and other common language types such as scientific language, that is the language that tries to convey the concept to the audience with the most explicit terms and far from ambiguity. In cinema as a modern art, which has a deep and inseparable relationship with literature, figures of speech always help cinematographers to convey the concepts. The cinematographers, knowingly or unknowingly, supported by the linguistic and literary culture in which they have been raised, use these devices to illustrate their purposes.
The role of literature in cinema can be examined at three levels of language, image, and content. This study, focuses on the images and the case of “Taste of cherry” directed by by Abbas Kiarostami as one of the most prominent Iranian artists in cinema in order to use the images, their role in conveying the concepts and figures of speech used in the film. Investigating figures of speech in the image of a cinematic work makes the audience closer to the intellectual world of the filmmaker, reveals how his works interact with written literature, gives a deeper understanding regarding the link between the two arts, and shows the influence of the past written legacy in the cinema, as the most recent human art.
Machine summary:
اين تحقيق بر آن است با تمرکز بر تصاوير و بررسي موردي فيلم طعم گيلاس اثر عباس کيارستمي، به عنوان يکي از شاخص ترين هنرمندان عرصۀ سينماي ايران ، به نحوة به کارگيري تصاوير، نقش آن ها در انتقال مفاهيم و صنايع بلاغي مورد استفاده در اين فيلم بپردازد.
فيلم با براعت استهلال آغاز مي شود، در ادامه تصاويري حاوي نماد، استعاره ، پارادوکس ، اطناب ، ايهام تناسب و ايجاز ديده مي شود که در اين مقاله به ارتباط زيبايي شناسي هر يک از اين تصاوير با شگردها و ابزارهاي بلاغي و صنايع ادبي اشاره شده است .
١ background 87 به منظور اثبات صحت برداشت انجام شده از تصوير فوق ، صرف نظر از نام کيارستمي به عنوان کارگرداني دقيق که بر تمام اجزاي صحنه آگاه است ، وقتي کلّيت اثر را مورد بررسي قرار مي دهيم با هفت تصوير متفاوت از اين رخداد در طول فيلم مواجه مي شويم که به عنوان نمونه دو تصوير در زير آورده مي شود: (به تصویر صفحه مراجعه شود) با توجه به تصاوير فوق و ديگر تصاويري که تکرار آن ها در طول فيلم تأکيد کارگردان به انتقال اين مضمون به مخاطب را مي رساند، بدون ترديد منظور از تصوير کاميوني که بار خاک خود را در نماهاي آغازين خالي مي کند، اشاره به مضمون اصلي داستان و به زبان ادبيات براعت استهلال است .