Abstract:
یکی از مباحث نظری و عملی تجوید قرآن، آشنایی با صفات حروف است، حروفی که اساس قرائت قرآن را تشکیل میدهد؛ زیرا بدون آشنایی با این صفات، ممکن است در تلفّظ صحیح آنها، آنگونه که بر زبان پیامبرk جاری شد، دچار اشتباه شد. این صفات به صفات دارای ضد و غیر دارای ضد تقسیم میشوند. دو صفت إذلاق و إصمات از صفات دارای ضد بوده و ظاهراً آشنایی با آنها تأثیر خاصی در تجوید صحیح قرآن دارد؛ اما آیا این دو صفت، چنین تأثیری دارند؟ تعریف صحیح این دو چیست؟ آیا وجود آنها در میان صفات دارای ضد و در کتابهای تجوید، تأثیری تجویدی دارد؟ این مقاله، به روش توصیفی ـ تحلیلی و با اتکا به شیوه کتابخانهای، درصدد بررسی تعاریف مرتبط با این دو صفت و نیز ارزیابی آنها در خصوص تأثیر و فایده تجویدی آنهاست. درنهایت معلوم میشود که این دو صفت، کاربردی تجویدی و تأثیری در تصحیح قرائت قرآن نداشته و ذکر آن دو در کتابهای تجویدی هیچ سودی در تعلیم و تعلّم تجوید ندارد و باید از این کتابها حذف گردند.
One of the theoretical and practical topics of reciting the Qur'an is familiarity with the manners (sifat) of the letters, the letters that form the basis of reciting the Qur'an; because without familiarity with these manners, it may have been mispronounced, as was pronounced in the language of the Prophet (PBUH). These manners are divided into contradictory and non-contradictory manners. The two manners: izhlaq and ismat are contradictory manners,. Thus, apparently familiarity with them has a special effect on the correct recitation of the Qur'an. But do these two manners actually have such an effect? What is the correct definition of the two? Does their presence among the contradictory manners in the books of tajweed has any effect on it? This article, in a descriptive-analytical method and relying on the library method, seeks to examine the definitions related to these two manners and also to evaluate their effect and their utilitarian usefulness. Finally, it turns out that these two adjectives have no Tajweed-related application and no effect on correcting the recitation of the Qur'an. Therefore, mentioning them in Tajweed books has no benefit in teaching and learning Tajweed and should be removed from these books.
Machine summary:
حروف إذلاق و إصمات حروف إذلاق، نزد مجوّدین که به آنها، حروف مُذْلِقَه یا ذُلْق یا ذَلاقه نیز گفتهاند، عبارت از: لام، راء، نون، فاء، باء و میم است (مکی، الرعایة لتجوید القراءة و تحقیق لفظ التلاوة، 1996م: 136؛ ابن الجزری، التمهید فی علم التجوید، 1985 م: 97-98؛ قسطلانی، لطائف الإشارات فی فنون القراءات، 1392 ق: 199؛ ملاعلی، المنح الفکریة فی شرح المقدمة الجزریة، 1947 م: 104؛ قمحاوی، البرهان فی تجوید القرآن، بیتا: 17؛ طویل، فی علوم القرائات، مدخل و دراسة و تحقیق، المکتبة الفیصلیة، 1405 ق: 125؛ کیلانی، البیان فی احکام التجوید، 1999 م: 39؛ عصام، الواضح فی احکام التجوید، 1998 م: 47؛ بیگلری، سر البیان فی علم القرآن، 1351 ش: 170؛ ستودهنیا، دانش تجوید، 1391 ش: 82؛ همو، بررسی تطبیقی، 1378 ش: 77، مرصفی، هدایة القاری الی تجوید کلام الباری، بیتا: 83؛ نصر، نهایة القول المفید فی علم التجوید، 1420 ق: 78؛ عبدالحمید، تیسیر الرحمان فی تجوید القرآن، 1422 ق: 88؛ یسّاوی، البیان فی تجوید القرآن، 1408 ق: 93؛ موسوی بلده، حلیة القرآن، 1390 ش: 89؛ حاجی اسماعیلی، پژوهشی در قرآن و فنون قرائات، بیتا: 95؛ بسّه، العمید فی علم التجوید، 1425 ق: 62؛ فتح محمد، تسهیل القواعد فی التجوید، 1409 ق: 18؛ ابن رأفت، احکام التجوید و التلاوة، 1427 ق: 61؛ هلال، تجوید القرآن الکریم من منظور علم الاصوات الحدیث، 1428 ق: 79؛ الحصری، احکام قراءة القرآن، 1999 م: 95؛ غوثانی، علم التجوید سطح 2، 1432 ق: 105؛ ستودهنیا، دانش تجوید، 1391 ش: 82) که عموماً برای دلالت بر آن، از عبارت «فَرَّ مِنْ لُبٍّ» و برخی از عبارت «مَرَّ بِنَفَلٍ» یا «نَلْ بِرَّ فَم» (عصام، الواضح فی احکام التجوید، 1998 م: /47) استفاده کردهاند.