Abstract:
پژوهش حاضر به شناخت عوامل اقتصادی،اجتماعی و جمعیتی موثر بر میزان گرایش مهاجرت افغانها به شهرستان دماوند می پردازد. با طرح پرسشهایی از قبیل نقش عوامل اقتصادی – اجتماعی و جمعیتی و تاثیر آن بر میزان گرایش مهاجرت افغانها به شهرستان دماوند، میباشد.درچهار چوب نظری از نظریه های سرمایه انسانی،جاذبه و دافعه، دیدگاه وابستگی، مدل تودارو، دیدگاه سیستمی، قانونارتباطات ومهاجرت راون اشتاین ،مهاجرت زنجیره ای وجهانی شدن مورد بررسی قرار گرفته است ، روش این پژوهش،پیمایشی و ابزار گرد آوری اطلاعات،پرسشنامه محقق ساخته و نمونه مورد مطالعه 385 نفر از افغان های ساکن شهرستان دماوند هستند که با روش نمونه گیری خوشه ای و در نهایت بااستفاده از روش تصادفی ساده انتخاب شدهاند.به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار spss استفاده شده است.رابطه بین متغیر های مستقل و متغیر وابسته مثبت ونسبتاً قوی می باشد.از مجموع تاثیرات،سهم میزان تاثیر عوامل اقتصادی در مرحله اول،عوامل اجتماعی در مرحله دوم و عوامل جمعیتی در مرحله سوم قرار دارد و در مجموع 98 درصد تغییرات متغیر وابسته گرایش به مهاجرت توسط این سه متغیر اصلی قابل تبیین است.
Machine summary:
جدول شماره ي ٢ : جدول تقاطعي مربوط به آزمون رابطه بين درآمد بالا و مهاجرت افغانها به شهرستان دماوند (رجوع شود به تصویر صفحه) همانگونه که از جدول شماره ي ٢ بر مي آيد ، ضريب همبستگي محاسبه شده به ميزان ٠/٠٥٤ نشانگر وجود رابطه مستقيم وجود دارد همچنين ضريب محاسبه شده در سطح بالاي ٠/٠١ (٠/١٧٤ = sig) معنيدار است و بنابراين فرضيه ي پژوهش در سطح ٠/٠١ تاييد ميگردد و فرضيه صفر رد ميگردد و با احتمال بيش از ٩٩ درصد مي توان گفت بين متغيرهاي مذکور رابطه ي معني دار وجود دارد که با نظريه آرتور لوئيس و نظريه لاري ساستاد که تفاوت درآمد در مبدا و مقصد باعث مهجرت مي باشد ،هماهنگي کامل را دارا است .
جدول شماره ي ٣ : جدول تقاطعي مربوط به آزمون رابطه بين شغل مهاجرين و مهاجرت افغانها به شهرستان دماوند (رجوع شود به تصویر صفحه) همانگونه که از جدول شماره ي ٣ بر مي آيد ، ضريب همبستگي محاسبه شده به ميزان ٠/٠١٠ نشانگر وجود رابطه مستقيمهمچنين ضريب محاسبه شده در سطح بالاي ٠/٠١ (٠/٨٠٤ = sig) معنيدار است و بنابراين فرضيه ي پژوهش در سطح ٠/٠١ تاييد ميگردد و با احتمال بيش از ٩٩ درصد مي توان گفت بين متغيرهاي مذکور رابطه ي معني دار وجود ندارد که بيشتر در کشور هاي در حال توصعه براي اشتغال اتفاق مي افتد بنابه نظريه تودارو که نقش اقتصاد در تبيين مهاجرت بيشترين تاثير را دارد و مهاجرت ها به علت بيکاري و تفاوت دستمزد ها صورت ميگيرد.