Abstract:
در باب نظریه های اخلاقی در اخلاق هنجاری دو دیدگاه معروف وجود دارد که عبارتند از «وظیفه گرایی» و «نتیجه گرایی». مدافعان هریک از این دو دیدگاه، دلایلی برای اثبات یا تایید دیدگاه خود ارایه می کنند. سوال تحقیق حاضر آن است که دیدگاه آیت الله مصباح یزدی به عنوان یکی از اندیشمندان مسلمان معاصر در این زمینه چیست؟ یافته های تحقیق حاضر که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده، حاکی از آن است که ایشان از جمله کسانی است که توجهی ویژه به واقع گرایی اخلاقی دارد و معتقد است اساس تقسیم در نظریه های اخلاقی همین مسیله است. ایشان در آثار متعدد خود به تبیین نظریه اخلاقی اسلامی می پردازد و نظریه اخلاقی اسلام را در زمره نظریه های واقع گرا قرار می دهد. چون واقع گرایی اخلاقی در فرااخلاق، ما را به نتیجه گرایی اخلاقی در اخلاق هنجاری می رساند، می توان انتظار داشت که تقریر استاد مصباح یزدی از نظریه اخلاقی اسلام تقریری از نتیجه گرایی اخلاقی با قرایت خاصی از نتیجه و نتیجه گرایی باشد.
Regarding moral theories in normative ethics, there are two well-known views, which are "functionalism" and "consequentialism". The defenders of each of these two points of view provide reasons to prove or confirm their point of view. The question of the current research is what is the view of Ayatollah Misbah Yazdi as one of the contemporary Muslim thinkers in this field? Using a descriptive-analytical method the findings indicate that he is among those who pay special attention to moral realism and believes that the basis of division in moral theories is this issue. In his numerous works, he explains the Islamic moral theory and places the Islamic moral theory among realist theories. Because moral realism in meta-ethics leads us to moral conclusions in normative ethics, we can expect that Ayatollah Misbah Yazdi's speech on the moral theory of Islam is a speech of moral conclusions with a special reading of the result and conclusion.
Machine summary:
مسائل مهمي در فرااخلاق مطرح ميشود که برخي از آنها عبارتند از: مفاهيم اخلاقي از کجا بهدست آمدهاند؟ آيا مفاهيم عام اخلاقي مفاهيم ذهني و اعتباري صرف هستند يا واقعيتي بيرون از ذهن دارند؟ اگر اعتبارياند آيا از قبيل اعتباريات شخصياند يا اجتماعي؟ آيا گزارههاي اخلاقي صرفاً بيان احساسات دروني ما هستند که هيچ مبناي واقعي و نفسالامري ندارند؟ ماهيت گزارههاي اخلاقي انشايي قابل صدق کذب نيست، يا داراي ماهيت اخباري بوده که قابل صدق و کذباند، گرچه بهصورت انشايي بيان شوند؟ بر فرض که مفاهيم و گزارههاي اخلاقي داراي پشتوانه عيني و واقعي باشند، واقعيت و نفسالامر مفاهيم و گزارههاي اخلاقي چيست؟ نفس ما چگونه اين مفاهيم را انتزاع ميکند؟ براساس چه ملاکي بين موضوع و محمول در گزارههاي اخلاقي رابطه و نسبت برقرار ميکند؟ آيا گزارههاي تشکيل شده از اين مفاهيم گزارههايي معنادار و معرفتبخشاند يا خير؟ ملاک صدق و کذب گزارههاي اخلاقي چيست؟ آيا گزارههاي اخلاقي گزارههايي بديهياند، يا نه؟ و سؤالات ديگري که لازم است در مباحث فرااخلاقي مدنظر قرار گيرند.
ايشان معتقد است: براساس آنچه در تحليل مفاهيم اخلاقي بيان کرديم، معلوم شد که مفاهيم عام اخلاقي (مانند خوب و بد و بايد و نبايد) از سنخ مفاهيم فلسفي هستند که از نوع رابطه فعل اختياري با کمال مطلوب انسان انتزاع ميشوند.
براساس اين تحليل از مفاهيم و گزارههاي اخلاقي ميتوان گفت: استاد مصباح يزدي از پيروان نظريه «نتيجهگرايي اخلاقي» است که حسن و قبح، و درستي و نادرستي افعال اختياري انسان را با کمال و سعادت انسان که غايت نهايي اخلاق است، گره ميزند.