Abstract:
براساس دیدگاه ناطبیعیانگاری اخلاقی مفاهیم و واژگان اخلاقی همچون «خوبی» مفاهیمی بنیادین و تحلیلناپذیرند و نمیتوان آنها را به مفاهیم طبیعی و متافیزیکی دیگر فروکاست. یکی از انتقادهای مهمی که به این دیدگاه وارد شده است استدلال هنجاری است. ادعای مخالفان این است که ویژگیهای sui generis فاقد قدرت هنجاری هستند. در این مقاله تقریری از این استدلال را معرفی میکنم که منقدان کمتر به آن توجه کردهاند. این استدلال بر این ایده استوار است که حتی اگر وجود ویژگی sui generis ای همچون P را در عالم بپذیریم، مشخص نیست که «چرا چنین ویژگیای باید در اعمال ما اثرگذار باشد؟». درواقع، ادعا این است که این پرسش پاسخ قانعکنندهای ندارد و ما نمیتوانیم تبیین کنیم که چرا هنگامی که میخواهیم عملی را انجام دهیم، بهجای ویژگیهای متنوع دیگر، باید به P توجه کنیم. بنابراین، حتی اگر ویژگی sui generis ای همچون P وجود داشته باشد، آن ویژگی نمیتواند «خوبی» باشد. در این نوشته استدلال مطرح شده را بهتفصیل معرفی و بررسی میکنم. در ادامه، سعی خواهم کرد تا نشان دهم که استدلال بر بنیان نادرستی بنا شده است و بنابراین موفق نیست.
According to moral non-naturalism, moral notions like “goodness” are sui generis. They are not reducible to any natural or metaphysical notions. One of the pivotal arguments raised against the view is the normative argument. The main idea is that these sui generis properties would have no “normative authority” over us. In this paper, I will consider an external construal of the argument developed by Dasgupta. Dasgupta, in his external normative argument, grants for the sake of argument that there is a sui generis property P. However, he holds that there is still the unanswered question: Why the sui generis property P should be promoted? He claims that there is no answer to this question; hence P, if there is such a property, cannot be the property “goodness”. In this paper, I will examine the argument at length. I will try to clarify that the argument is based on the wrong supposition.