Abstract:
مقالۀ حاضر به مقایسۀ تطبیقی اصول خوابگزاریِ سنّتی ایرانی با خوابگزاری روانکاوانه، با تأکید بر آراء زیگموند فروید، میپردازد. عمدۀ مطالعاتی که تا به امروز در باب متون خوابگزاری اسلامی صورت گرفته، به بررسی جنبههای تاریخی، ادبی، نسخهشناختی، فلسفی و اجتماعیِ این متون اختصاص داشته است. با وجود این، شماری از محققان، اشارات گذرایی به دقتهای روانکاوانۀ قدما کردهاند. در این پژوهش، علاوه بر گردآوری این اشارات، برای بسیاری از مصطلحات روانکاوانه در زمینۀ تفسیر رؤیا، شواهدی از خوابگزاریهای فارسی نقل شده است. این مواد و یافتهها، نشانگر همسانی فراوان میان روانکاوانیِ نوین و خوابگزاریِ کهن، چه دراصول و چه در فروع و جزئیات، است. برای نمونه، اصول فلسفی و حرفهای مشابهی نزد اصحاب خوابگزاری و اصحاب روانکاوی ملاحظه شده است؛ و یا شرح کارکردهای رؤیا و تبیین فرآیندهای تولید رؤیا، در هر دو مکتب، مشابهت چشمگیری دارد. نگارنده، به پیروی از روانکاوی لَکانی، به مبحث انواع استعاره و مَجاز ورود کرده؛ و نهایتاً برخی مضامین استعاری نادر را در شعر دَری، مأخذیابی کرده است.
The present article compares the principles of traditional Iranian dream interpretation and psychoanalytical dream interpretation with an emphasis on Sigmund Freud's views. The studies previously dealt with the Islamic dream-books have primarily focused on the historical, literary, codicological, philosophical, and social aspects of these texts. However, some researchers have alluded to psychoanalytical considerations of their authors. In addition to collecting these hints, this study quotes examples of Persian dream-books as evidence for many psychoanalytical terms about dream interpretation. These materials and findings indicate the considerable similarity between modern psychoanalysis and early dream interpretation in principles and details. For instance, similar philosophical and professional principles have been observed in early dream interpretaion and psychoanalysis schools, both providing a similar description of the functions and production processes of dreams. Following Lacanian psychoanalysis, the author discusses the various types of metaphor and metonymy and explores the sources of some rare metaphorical themes in Dari poetry.
Machine summary:
براي نمونه ، اصول فلسفي و حرفه اي مشابهي نزد اصحاب خواب گزاري و اصحاب روان کاوي ملاحظه شده است ؛ و يا شرح کارکردهاي رؤيا و تبيين فرايندهاي توليد رؤيا، در هر دو مکتب ، مشابهت چشم گيري دارد.
مقدمه خواب گزاري يا تعبير رؤياها، به مفهوم روان کاوانۀ آن ، با آثار فرويد متولد شد، اما همچنان که خود فرويد فصلي از اثر دوران ساز خويش ، تفسير رؤياها ( ٢٠١٠ ,Freud [١٩٠٠]) را به آن اختصاص داده است ، اين دانش ، به صورتي خام ، پيشامدرن و آميخته به خرافات و خطاها، در خواب گزاري کهن ريشه دارد.
تکوين خواب گزاري ايراني، به هيئت نهايي خود در سده هاي نخست اسلامي، نتيجه و برآيند سده ها، بلکه چند هزاره ، آميزش و هم جوشي عناصر ايراني (نک : کيا، ١٣٧٨: ١٣٨ـ٢٠٣)، هندي (نک : همان : ١٣٤)، توراتي و بين النهريني (نک : همان : ٤٥ـ٦٥)، تلمودي (نک : جمادي، ١٣٩٤: ٥٦ـ٥٧) و يوناني (نک : فهد، ١٣٨٤ [١٩٥٩]: ٧١ـ٧٢) است ؛ با اين حال ، پس از تکوين ، تا روزگار ما تقريبا شکل و محتواي اوليۀ آن ثابت ماند.
همچنين از نظر ايشان «استفاده از امثال در تعبير رؤيا، به خواب گزاري اسلامي اختصاص ندارد، بلکه روان کاوان معاصر نيز در تحليل رؤياها از آن بهره ميگيرند» (همان : ١٤١)؛ که عليالظاهر مقصودشان از «امثال »، «استعارات و کنايات » است .