Abstract:
مسئله مهدویت افزون بر آنکه توجه همه ادیان آسمانی را به خود معطوف ساخته و هر دینی نسبت به آن بیتفاوت نبوده است، در میان فِرَق اسلامی از برجستهترین اندیشهها بوده که همواره مورد انتقادات منتقدین قرار گرفته است. از دوران غیبت صغری حضرت حجت؟عج؟ به این سو، امت مسلمه در فراروی امتحان بزرگی قرار گرفتند، برخی در میان همه تلاطمها به اعتقادشان نسبت به امامت، مهدویت و حیات حضرت مهدی؟عج؟ استوار باقی ماندند، و عدهای این باور را مورد انتقاد قرار داده ایراداتی را در این راستا مطرح کردند. این مسئله باعث شد که اندیشمندانی چون شیخ مفید در پاسخ از این اشکالات، با استفاده از روش استدلالهای عقلی و نقلی و بعضاً آمیخته از هردو و با کمک از دانشهای رجال و اصول بر دفاع از مکتب اهلبیت؟عهم؟ بهویژه مسئلۀ مهدویت بپردازد، در این تحقیق نیز سعی شده است به روش توصیفی _ تحلیلی، روششناسی شیخ مفید در پاسخ از شبهات مهدویت مورد بررسی قرار گیرد. بررسی روش شیخ در پاسخگویی از شبهات مهدویت افزون بر اینکه در نهادینه نمودن تعمیق تحقیق در مسئله مهدویت مؤثر است، الگوهای مناسبی را برای اندیشمندان حاضر نسبت به ایرادات منتقدان پیشکش مینماید.
The issue of Mahdaviat, in addition to the fact that it has attracted the attention of all heavenly religions and every religion has not been indifferent to it, is one of the most prominent ideas among the Islamic sects, which has always been criticized by critics. From the period of minor occultation of Hazrat Hojjat to this, the Muslim Ummah faced a great test, some of them remained steadfast in their belief about the Imamate, Mahdaviat and life of Hazrat Mahdi in the midst of all the turmoil, and some criticized this belief and raised objections. In this regard, they raised This issue caused thinkers like Sheikh Mofid to defend the school of Ahl al-Bayt, especially the issue of Mahdaviat, by using the method of rational and narrative arguments, and sometimes a mixture of both, and with the help of the scholars and principles. An attempt has been made to analyze the methodology of Sheikh Mofid in response to the doubts of Mahdaviat through a descriptive-analytical method. Examining Sheikh's method in answering the doubts of Mahdaviat, in addition to being effective in institutionalizing the deepening of research on the issue of Mahdaviat, offers suitable models for the present thinkers in relation to critics' objections.
Machine summary:
شیخ با ارائه چند دلیل عقلی، شرعی و نقلی بطلان اعتقاد آنان را اثبات میکند: _ عدم وفات امام صادق؟ع؟، خلاف چیزی است که آن را مشاهده نمودهاند(همان: 307)؛ _ عدم حجّیّة خبر واحد، و حدیثی که طایفه ناووسیه به آن استناد کردهاند از این نوع است، با اینکه امکان احتمالات دیگر در مورد روایت عنبسه وجود دارد(همان)؛ _ منقرض شدن طایفه ناووسیه بطلانش را ثابت میکند(همان: 308)؛ _ آنان طایفه کوچکی بودند که در همان ابتدا مضمحل شدند، حتی مردی اهل علم و کتاب خاصی نداشتند (همان).
شیخ در ردّ اعتقاد این گروه از روش استدلال عقلی، شرعی و تاریخی استفاده نموده و با آوردن دلائل نقلی بمنظور تایید براهین عقلی بطلان آن را اثبات میکند: بر فرضی که بزرگ بودن سن در امر امامت واجب باشد، زمانی واجب خواهد بود که فرزند بزرگتر بعد از پدرش باقی باشد، و الا وقتی معلوم باشد که فرزند در زمان حیات پدر میمیرد نص واجب نبوده لغو خواهد بود بلکه کذب است (مفید، 1413ق: 309).
شیخ با بیان اینکه خبر شهادت امام حسن عسکری (ع)از جمله اخبار معروف و مشهور در نزد شیعیان است(مفید، 1376ش: 321-322) در ردّ اعتقاد آنان از ارائه روش روایی و عقلی استفاده نموده، اعتقاد آنان را مخدوش ساخته است: روایاتی که به حتمی بودن شهادت آن حضرت تأکید ورزیده است، شیخ در این زمینه سه روایت را آورده است (همان: 328-329 و 331).