Abstract:
منطق گفتگویی از جمله نظریاتی است که در قرن بیستم توسط میخاییل باختین، فیلسوف روسی مطرح شد. وی در این نظریه، زبان را دارای ویژگی اجتماعی دانسته که گفتگومندی و چند صدایی از ویژگیهای برجسته آن به شمار میآید. افزون بر این، میخاییل باختین بر این باور است که شعر از منطق گفتگویی بهرهای ندارد؛ لیکن در پیوند با این موضوع، عبد الغنی نابلسی از سرایندگان عصر انحطاط است که توانست با بهرهگیری از این شیوه در سرودههایش ضمن ایجاد وحدت میان خویش و دیگری، گفتگو مندی و چند صدایی را در اشعار خود زنده نماید. مقالة حاضر با هدف بازخوانی سرودههای عبد الغنی نابلسی درصدد آن است که میزان همخوانی این تئوری را با قصاید شاعر مدّنظر بررسی نماید. از این روی، جستار حاضر با رویکرد توصیفی – تحلیلی به گفتگو مندی و چند صدایی در سرودههای عبد الغنی نابلسی پرداخته است. رهیافت پژوهش نشان میدهد که عبد الغنی نابلسی با بهرهگیری از شگردهای گوناگون بسان گفتگوی تك صدا، گفتگوی دو جانبه، فلاش بک، چند صدایی و بینامتنیت توانسته اثری چند صدا و گفتگو محور بیافریند که برخاسته از باورها و جهان بینی گونهگون سراینده است.
المنطق الحواری من النظریات التی طرحها میخايیل باختین الفیلسوف الروسی فی القرن العشرین. فی هذه النظریه، قدم اللغه باعتبارها خاصیه اجتماعیه، والتی تعتبر المحادثه وتعدد الاصوات من ابرز سماتها البارزه. فضلا عن ذلک، کان میخايیل باختین یعتقد بان الشعر لا یستفید من المنطق الحواری. لکن عبدالغنی النابلسی من شعراء عصر الانحطاط، والذی استطاع ان یحیی الحوار وتعدد الاصوات فی قصايده باستخدام هذه الطریقه فی قصايده مع خلق الوحده بینه وبین الاخرین. یهدف هذا المقال الی اعاده قراءه قصايد عبدالغنی النابلسی بناء علی المنطق الحواری لمیخايیل باختین وتعدد الاصوات، ودراسه مدی توافق هذه النظریه مع قصايد عبد الغنی النابلسی. یتناول هذا المقال، بمنهج وصفی - تحلیلی، الحوار وتعدد الاصوات فی قصايد عبدالغنی النابلسی. تشیر نتايج هذه الدراسه الی ان الشاعر قد نال من خلال ایجاد تاثیر المحادثه وعمل متعدد النغمات باستخدام اسالیب مختلفه کمحادثه صوتیه فردیه، محادثه ذات اتجاهین، فلاش باک، تعدد الاصوات والتناص. وذلک بعباره اخری من معتقدات الشاعر ورویته المختلفه للعالم.
Dialogue logic is one of the theories proposed by Mikhail Bakhtin, the Russian philosopher in the twentieth century. In this theory, he introduced language as having a social characteristic, which is conversational and polyphonic. In addition, Mikhail Bakhtin believed that poetry does not benefit from dialogue logic; However, Abd al-Ghani Nabulsi is one of the composers of the age of decadence, who was able to bring dialogue and polyphony to his poems by using in this way while creating unity between himself and others. With the aim of rereading the poems of Abd al-Ghani Nabulsi, the present article tries to check the compatibility of this theory with the poems of the poet in question. This study, with a descriptive-analytical approach, deals with the dialogue and polyphony in the poems of Abd al-Ghani Nabulsi. The findings of the study is that Abd al-Ghani Nabulsi created a conversational and multi-voiced work by using various techniques such as monophonic dialogue, two-way dialogue, flashback, polyphonic and intertextuality which arises from the beliefs and worldview of the poet.