Abstract:
برهان به عنوان یک استدلال منطقی با ارزش ذاتی علم و قطع جایگاه ویژه ای در اثبات مجهولات تصدیقی دارد ولی جریان آن در علوم اعتباری به جهت دارا بودن شرایط خاص مانند یقینی بودن ماده و صورت و … مورد انکار واقع شده است. تحقیق پیش رو با موضوع جریان قیاس برهانی در اصول فقه در صدد اثبات جریان برهان از دو دیدگاه مشهور و علامه طباطبایی رضوان الله علیه می باشد که دارای سه بخش تعریف قیاس برهانی و گستره و قدمت آن، و جریان قیاس برهانی از دیدگاه مشهور و علامه، و برسی برهان پذیری مسائل علم اصول فقه می باشد و به این یافته ها دست یافته است: اول: جریان برهان در اصول از جانب مشهور صریحا نفی نشده اما با این حال استدلالهای برهانی ایشان حائز شرایط برهان منطقی نیست، دوم: علامه طباطبایی جریان برهان در اصول فقه را به معنای برهان حقیقی تماما نفی میکنند ولی در متن بیانات ایشان استدلالهایی اشبه به برهان که نگارنده از آن به برهان اعتباری تعبیر میکند فراوان به چشم میخورد، سوم: براهین مطرح شده در اصول براهین اعتباری است، چهارم: تمام اعتباریات حاصل یک برهان اعتباری هستند، پنجم: بن مایه ی برهان حقیقی و اعتباری را امتناع اجتماع نقیضین شکل میدهد.
Machine summary:
تحقیق پیش رو با موضوع جریان قیاس برهانی در اصول فقه در صدد اثبات جریان برهان از دو دیدگاه مشهور و علامه طباطبایی رضوان الله علیه می باشد که دارای سه بخش تعریف قیاس برهانی و گستره و قدمت آن، و جریان قیاس برهانی از دیدگاه مشهور و علامه، و برسی برهان پذیری مسائل علم اصول فقه می باشد و به این یافته ها دست یافته است: اول: جریان برهان در اصول از جانب مشهور صریحا نفی نشده اما با این حال استدلالهای برهانی ایشان حائز شرایط برهان منطقی نیست، دوم: علامه طباطبایی جریان برهان در اصول فقه را به معنای برهان حقیقی تماما نفی میکنند ولی در متن بیانات ایشان استدلالهایی اشبه به برهان که نگارنده از آن به برهان اعتباری تعبیر میکند فراوان به چشم میخورد، سوم: براهین مطرح شده در اصول براهین اعتباری است، چهارم: تمام اعتباریات حاصل یک برهان اعتباری هستند، پنجم: بن مایه ی برهان حقیقی و اعتباری را امتناع اجتماع نقیضین شکل میدهد.
قبلا ذکر شد که هر علمی مجهولات تصدیقی مختص به خود دارد و نیازمند استدلال است؛ لذا تقسیم علوم به اعتباری و حقیقی در اصل لزوم جریان استدلال در علوم برای رفع مجهولات تصدیقی تفاوتی بین علوم ایجاد نمیکند اما برسی جداگانه این دو دیدگاه در اینجا از این جهت اهمیت دارد که اساسا روش اعتباریون و مبانی آنها با مشهور تفاوت دارد چرا که حاکم در مسائل اصولی را عرف و عقلا و به کمک قوه ی وهم می دانند نه عقل نظری، و با توجه به این مهم که عقل نظری عهده دار قیاس برهانی است نه وهم پس لازم است دیدگاه دو گروه به صورت جداگانه برسی شود: جریان استدلال برهانی در اصول از نگاه مشهور همه ی اصولیون از استدلال های منطقی برای اثبات مدعای خود استفاده میکنند و اساسا استدلال تنها راه عادی برای حل مجهولات است اما آیا منظور ایشان از استدلال این نوشتار از ایشان به عنوان اعتباریون یاد میکند.