Abstract:
بازار در حالت واقعی خویش، علاوه بر خلق ارزشهای اقتصادی، توان خلق ارزشهای اخلاقی را نیز دارد ولیکن، جهانیسازی با تقویت ایدئولوژی
بازار آزاد، ارزشهای اقتصادی را به عنوان ارزشهای آرمانی مطرح کرده و ارزشهای اخلاقی را به معارضه طلبیده است. این مسأله سبب استثمار
و بهرهکشی بیشتر از انسانها و نادیده انگاشتن تبعیضهای اجتماعی در زمانه مدرن شده است. از این رو، از منظر نویسنده، مبارزه علیه
جهانیسازی میتواند به عنوان شروع یکی از برهههای خلاق و بدیع تاریخ بشری در نظر گرفته شود. در این مقاله، نظریات مختلف در باب ارزش
بررسی شدهاست و نظریه نئوکلاسیکی ارزش (که اصالت را به ارزشهای اقتصادی میدهد) از وجهههای گوناگون مورد نقد قرار گرفته است. علاوه
بر این، از عملکرد اجتماعی اصول اخلاقی نیز سخن به میان آمده و ثمرات نادیده گرفتن آنها در جهان مدرن مورد بررسی قرار گرفته است.
Machine summary:
"فلسفه، دورکیم را به عنوان جزئی از سنت جامعهشناختی محسوب میکند؛ و در جامعهشناسی، نظرات او را علمی - در معنای جدید آن - نمیدانند بلکه آثار وی را به مثابه متنی کلاسیک، مورد مطالعه قرار میدهند و وی را متعلق به سنت پیشین فلسفی میدانند که دغدغهاش بیش از جامعهشناسی در معنای واقعی و مدرنش، متوجه اخلاق بوده است؛ با این همه، اگر نتیجهگیری آمارتیاسن را مبنی بر این که علم اقتصاد صرفا درباره 0داکثرسازی سود شخصی نیست، بپذیریم، آن گاه این سنت، چارچوبه مفهومی هنجاریای برای تأملی بیشتر در باب این مقولات در اختیار مینهد.
طبق مفهوم اول، ارزشها منحصرا به صورتی اقتصادی درک و فهم میشوند و این در جایی است که در همان حال، علم اقتصاد به عنوان جست وجوی آزادانه جهت سود فردی و انباشت ثروت تلقی میشود.
از این رو، چنین رفتار اقتصادی آگاهانهای، پویشهای بازار را عریانتر میسازد، چرا که ارزشها را صرفا محدود به ارزش اقتصادی که همان سود است مینماید و سبب حداکثر ساختن استثمار و بهره کشی و نادیده انگاشتن تبعیضهای اجتماعی، آزاد گذاشتن حرص و ولع فردی و نهادی و مشروعیت بخشیدن به سرقت و دزدی به عنوان یک آرمان عقلایی اقتصادی میشود.
اما این را میدانم که از همان ابتدا این همه خشونت نبود؛ اولین ضربه به وسیله نظام سیاسی فرود آمد، چرا که به ترویج ایدئولوژیای پرداخت که طبق آن، تنها ارزش، همان ارزش اقتصادی است؛ در حالی که در عین حال، همین ارزش نیز از دست اکثر جمعیت جهان خارج میشود و تنها اثری که از خود بر جا میگذارد، بدنهای خسته و فرسوده و فرتوتی است که مجبور به فروش خود جهت مورد استثمار و بهره کشی قرار گرفتن در روزی دیگرند، البته اگر امکان آن وجود داشته باشد و رمقی برایشان باقی مانده باشد."