Abstract:
مطالعه و پژوهش راجع به فرهنگ و جنبههای مختلف آن همواره مورد توجه علاقهمندان و صاحبنظران جامعهشناسی بوده است.مهاجرت از نقطهای به نقطهی دیگر اثرات گوناگونی به بار میآورد.این تأثیر هم بر مهاجران و هم بر گروهها و ساختارهای اجتماعی که این مهاجران درون آن جابهجا میشوند.بازتابهایی را به همراه دارد.از لحاظ تاریخی پرمعناترین نتیجهی مهاجرت اشاعهی فرهنگ بوده است.در اثر مهاجرت میان مردمانی که از لحاظ جغرافیایی دور از یکدیگر بوده اند،تماس برقرار میشود.در جریان مهاجرت تماس فرهنگی بین فرهنگها ایجاد میشود.اهمیت تماس فرهنگی این است که ممکن است یکی یا هر دو فرهنگ در تماس را با شتاب زیاد تغییر دهد و به بازسازی ساختاری بکشاند.تغییراتی که در جریان تماس فرهنگی نمود مییابد،فرهنگپذیری نامیده میشود.فرهنگپذیری را نوع ویژهای از دگرگونی فرهنگی دانستهاند. در مقالهی حاضر دو پدیدهی مهاجرت و فرهنگ به تفصیل مورد کنکاش قرار گرفته و با تلفیق دو بینش جامعهشناسی در زمینهی فرهنگ و جمعیتشناسی در زمینهی مهاجرت،به شناسایی عوامل و میزان تأثیری که میتوانند در فرایندپذیری مهاجرین داشته باشند،پرداخته میشود.
Machine summary:
"Phi (فی)محاسبهشده که برابر 0/353 میباشد نیز نشان از افزایش شدت رابطه بین دو متغیر مزبور را دارد و نشاندهندهی این است که با بالا رفتن میزان تحصیلات بر میزان فرهنگپذیری افراد مهاجر افزوده میشود و هرچه سطح تحصیلات افراد بالاتر باشد راحتتر میتوانند فرهنگ جدید را پذیرا شوند،ولی افرادی که در سطح پایینی از تحصیلات قرار دارند در مواجهه با فرهنگ جدید مقاومت نشان داده،انعطاف کمتری از خود نشان میدهند.
توزیع فراوانی و درصد پاسخگویان برحسب رابطه بین نوع و شغل و فرهنگپذیری مهاجرین (به تصویر صفحه مراجعه شود) دادههای جدول فوق،بیانکنندهی این است که از مجموع 45 نفر از پاسخگویان که کارگر بودهاند،02/4 درصد فرهنگپذیری بالایی داشتهاند،26 درصد آنها فرهنگپذیری متوسط و 61/4 درصد نیز در سطح بالای فرهنگپذیری قرار گرفتهاند.
توزیع فراوانی و درصد پاسخگویان برحسب رابطه بین محل سکونت قبلی و فرهنگپذیری مهاجرین (به تصویر صفحه مراجعه شود) با استفاده از دادههای جدول بالا،رابطه بین محل سکونت قبلی مهاجرین و فرهنگپذیری آنها به شرح زیر میباشد:از مجموع 86 نفر از پاسخگویانی که محل سکونت قبلی خود را شهر ذکر کردهاند،01/3 درصد آنها فرهنگپذیری در سطح پایین،36/2 درصد فرهنگپذیری در سطح متوسط و 62/5 درصد نیز فرهنگپذیری در سطح بالایی داشتهاند.
با این تفاسیر، فرض H0 که نشاندهندهی عدم وجود رابطه بین دو متغیر مستقل(محل سکونت قبلی)و متغیر وابسته(فرهنگپذیری مهاجرین)میباشد،تأیید میگردد و اینکه محل سکونت پیشین افراد مهاجر در پذیرش فرهنگ جدید تأثیری ندارد و تازهواردان قبل از مهاجرت که در شهر یا روستا و یا به صورت عشایری زندگی کرده باشند."