Abstract:
جهانگشایی و مستعمره کردن کشورها توسط غرب، سابقهای چند صد ساله دارد. پاپ و حاکمان و پادشاهان کشورهای غربی، دست در دست
هم، به تصرف و استعمار مناطقی از دنیا میپرداختند و منابع و ثروتهای آنها را چپاول میکردند، اما آن چه امروز شاهد آن هستیم، شکلی جدید از
چپاول و غارت کشورها است که در قالب اشکالی از حقوق انحصاری و حقوق مالکیت فکری رخ نموده است. این شکل جدید از استعمار، به مدد
دانش و ابزار «بیوتکنولوژی»، میسر شده است و میرود تا به منابع و حیات طبیعی مناطق مختلف جهان، چنگ بیاندازد.
Machine summary:
"بر همین اساس است که سرمایه به عنوان منبع و منشأ آزادی تعریف میشود و در عین حال شاهد آن هستیم که استقلال کسانی که حقوقشان بر پایه کار و تلاششان استوار شده، مورد خدشه قرار گرفته و آزادیشان در قبال استفاده از زمین، جنگلها، رودها و تنوعزیستی توسط صاحبان سرمایه ـ که چنین موهبتهایی را حقوق طبیعی خود برمیشمارند ـ انکار میشود.
» چنین منطقی هم اکنون با تعریف بذر، گیاهان دارویی و دانش طب سنتی به عنوان تجلیهایی از طبیعت که فاقد هرگونه مبنای علمی هستند، تصرف و سرقت این داراییها و ثروتها را از مالکان و نوآوران اصلی آنها، پیشه خود ساخته است و حامیان چنین منطقی هستند که امروزه ابزار مهندسی ژنتیک را معیار و ملاک «بهبود» برمیشمارند.
بنابراین میتوانیم در یک جمعبندی، کشمکشها و اختلافهایی را که با مطرح شدن پیمان گات و اعطای حقوق انحصاری برای موجودات زنده و نیز به انحصار درآوردن دانش سنتی دیگران و هم چنین ظهور مهندسی ژنتیک شاهد آن بودهایم، به عنوان نمادی از رجعت کریستفکلمب معرفی کنیم.
در بطن «کشف» کریستف کلمب، نمادی از سرقت و چپاول به منزله حق طبیعی استعمارگران و لازمهای برای رهایی و نجات مستعمرهنشینان، تجلی یافته بود و هم اکنون در کانون پیمان گات و قوانین مرتبط با نحوه اعطای حقوق انحصاری که نمادی از سرقت حیات هستند، به عنوان حق طبیعی شرکتهای غربی و لازمه «توسعه» کشورهای جهان سوم معرفی میشود.
سرقت حیات نیز نمادی از «کشف» کریستف کلمبی است که پانصد سال بعد از ظهور وی تجلی یافته است و هنوز هم امتیازها و حقوق انحصاری، ابزاری برای حمایت از این نوع سرقت و چپاول ثروت جوامع غیرغربی و معرفی آن به عنوان حقوق قدرتهای غربی است."