Abstract:
این مقاله با این سؤال که اسم اعظم چیست؟آغاز شده است. آراء و نظریات دربارهء اسم اعظم،مختلف است که عمدتا بر دو قسم تقسیم میشود: الف-قول شایع این است که اسم اعظم،اسم است لفظی از اسماء خدا. ب-عدهای قائلند اسماء لفظی،اسماء اسماء هستند و عمده خود اسمایند،و پیامبر اسلام (ص)،اعظم اسماء الهی است.این،قول محققان است مانند امام خمینی،علامه طباطبائی،علامه حسنزاده آملی و... هریک از اسماء الهی،مربوط است به وصول به حقیقت آن اسماء،و این امر فقط با تهذیب نفس به دست میآید. احادیثی از اصول کافی،التوحید و مصباح الشریعه مورد توجه قرار گرفته،همچنین دعاها مانند دعای سمات نیز موردنظر بوده است؛و مختار مؤلف این مقاله،قول محققین است. اشعاری هم از مولوی و حافظ در این مقاله آمده است.
Machine summary:
"ب-علامه طباطبائی در«رساله الاسماء»میفرمایند:اگر انسان در روایات و ادعیه تأمل کند و آثاری که برای اسم اعظم در آن روایات بیان گشته است مورد دقت قرار دهد میفهمد اسمی که دارای تاثیراتی از قبیل ایجاد،رزق،احیاء،اماته،نشر و حشر است، نمیتواند اسم لفظی باشد بلکه آن اسم خارجی عینی حقیقی است که همان ذات الهی متصف به صفتی است.
روایت میکنند:شخصی از امام جعفر صادق(ع)پرسید که اسم اعظم را به او بیاموزد،امام(ع)به او فرمود:برخیز و داخل این حوض بشو و غسل کن تا اسم اعظم را به تو بیاموزم،پس آن شخص امتثال کرد و وارد حوض گردید و غسل به جا آورد و چون خواست از آب به درآید،امام(ع)به اصحاب فرمود که مانع خروج وی از آب شوند،و آن بیچاره هرگاه اراده میکرد که از جانبی خارج شود اصحاب او را منع میکردند و به آب پرتابش مینمودند،و هرچه تضرع و استغاثه کرد به وی رحم کنند سودی نداشت و مطمئن شد که آنها میخواهند او را به این وسیله هلاک کنند،و چون از اسباب طبیعی نومید شد و حال اضطرار در او پدید آمد باطبع به سوی حضرت مجیب المضطرین منقطع گردید و تضرع و لا به در گاه او برد،و آنها چون زاری و ابتهال او را به سوی حق تعالی استماع کردند،او را از آب بیرون آوردند و بر اندامش لباس پوشاندند و مهلتش دادند تا به حال عادی برگشت، آنگاه به امام صادق(ع)عرض کرد که حالا به من اسم اعظم بیاموز امام به او فرمودند:اسم اعظم را آموختی و خدای تعالی را بدان خواندی که اجابتت فرمود و از آب نجاتت داد،عرض کرد:چطور؟!امام(ع)فرمودند:هر اسمی از اسماء خدای تعالی در نهایت عظمت است، انسان وقتی اسم اعظم خدا را ذکرمیکند و قلب او به غیر خدا تعلق دارد از نام خدا بهرهای نمیبرد و هنگامی که خدا را نام میبرد و از غیرخدا منقطع است همان نام مذکور اسم اعظم است،و تو چون مطمئن شدی که ما تو را خواهیم کشت در قلب تو جز اعتماد بر فضل خداوند چیزی نبود،در این حال هر اسمی را که در ارتباط با حاجت خود ذکر کردی همان اسم،اسم اعظم است."