Abstract:
مفسران اسلامی در مواجهه با روایات دو گروهند:گروهی فهم آیات را منحصر در روایات میدانند و گروه دیگر مخالف این سخن را معتقدند.علامه طباطبایی که از جمله مفسران گروه دوم به شمار میرود.او بر این باور است که آیاتیی قرآن در تبیین خود مستقل میباشند.ایشان ضمن اعتقاد به اعتبار سنت وعدم حجیت خبر واح در غیر احکام شرعی،از روایات معصومین علیهم السلام در تأیید و تأکید مفاهیم مستفاد از آیات سود جسته است،آن هم روایاتی که متواتر،قطعی الصدور و یا همراه باقرائن دال بر صحت باشند. در این راستا علامه به نقد روایات با معیارهایی مانند قرآن،عقل،سنت و تاریخ قطعی و بدیهیات پرداخته است و نیز روایات اسرائیلی را کنار مینهد و با سخنان صحابه و تابعان با احتیاط برخورد می کند.
Machine summary:
"علامه طباطبایی با اشاره به این نکته و نقل این حدیث،که تواتر آن به نقل بسیاری از صحابه مورد اتفاق علمای اهل سنت و شیعه است،مینویسد:«این حدیث بر حجیت سخن اهل بیت دربارهء قرآن و وجوب پیروی از آنچه که در تفسیر آیات از ایشان روایت شده و اکتفا بدان دلالت دارد،که در غیر این صورت اختلاف میان ثقل اکبر و ثقل اصغر لازم میآید[و این با معنای حدیث ثقلین متعارض است]».
(همانجا،511/21)1 با همین اصل است که علامه در جایجای تفسیر خود،روایات را با ظاهر و سیاق آیات و نیز اصول کلی استنباط شده از قرآن مقایسه کرده و سنجیده است،که در صورت ناهماهنگی و ناهمخوانی،این روایات مورد تحلیل و مداقه قرار گرفته و با اندک تضاد و تخالفی از مقام اعتبار و حجیت ساقط میگردند،هرچند از سندی قوی و قابل قبول برخوردار باشند.
به عنوان نمونه علامه در مورد داستان هاروت و ماروت،روایاتی که در کتب تفسیر اهل سنت و شیعه نقل و به درستی سند برخی از آنها تصریح شده است را نقل مینماید،لکن به سبب تعارض و ناهمخوانی این روایات با اصول قرآنی دربارهء فرشتگان مینویسد:«این روایات بیش از همه با خرافات یونان و موهومات یهود(اسرائیلیات)تناسب دارند تا منطق قرآن.
(همانجا،263/21) از همهء آنچه گفته آمد میتوان چنین نتیجه گرفت که علامه طباطبایی سخنان صحابه و تابعین را به عنوان یک مصدر در تفسیر آیات قرآن کریم رد نکرده،اما معتقد است که این منقولات فاقد حجیت ذاتی بوده و به سان هر سخن دیگری قابل نقد و بررسی است."