Abstract:
سقوط ساسانیان و تغییر کیش اکثریت زرتشتی به اقلیت، از پیامدهای ورود دین اسلام به ایران بود. بدین سان، از انبوه پیروان آیین زرتشتی، اندکی بیش نماندند که یا به هندوستان مهاجرت کردند و یا در کنار هموطنان نومسلمان خود ماندند و موجب بقای این کیش در سرزمین ایران شدند.
در این میان، نواحی دور از مراکز اصلی قدرت، با وجود فشارهای معمول اکثریت بر اقلیت، قابلیت خاصی در پذیرش و جذب اقلیت زرتشتی داشتند. ریشه های این رویکرد را می توان در تناسب آسیب پذیری اقلیت ها با میزان افزونی فشارهای سیاسی و تنش های داخلی دانست. از این رو، برکناری نسبی این مناطق از بحران های حاد و دمادم، بستر مناسب تری را جهت تداوم اسکان اقلیت ها فراهم می کرد ...
Machine summary:
"ق. (اشیدری،1355: ج1، ص232) ارتباط و حمایت پارسیان هند از زرتشتیان ایران در نگاهی اجمالی میتوان گفت: تا دوران قاجار و به عبارت بهتر تا عصر ناصری، با وجود نامهنگاریهایی میان زرتشتیان ایران و پارسیان هند، گویی آنها در دو فضای مجزا از یکدیگر زندگی میکردند و هر کدام با مسائل و مصائب خاص خود دست به گریبان بودند؛ از این رو، زرتشتیان یزد تا این برهه از عصر قاجار، اطلاعات قابلی از همکیشان خود در هند نداشتند، اما در این زمان، پارسیان هند که در تجارت دستی قوی داشتند، با تکیه بر غنای مالی و نیز با حمایت انگلیسیها، درصدد دستگیری و حمایت از همکیشان خود در ایران برآمدند، با تأسیس انجمنی موسوم به «انجمن اکابر پارسیان هند» و در راستای رسیدگی به مشکلات زرتشتیان ایران که یزد و کرمان را مسقطالرأس خود اختیار کرده بودند، تصمیم گرفتند افرادی به ایران اعزام کنند؛ که نخستین آنها، فردی بهنام مانکجی لیمجی هاتریا[1] بود که بهطور قطع برجستهترین و مهمترین شخصیت زرتشتی در تاریخ معاصر زرتشتیان ایران به شمار میرفت.
(مهر،1348: 29) پ- شرایط اجتماعی زرتشتیان یزد از مشروطه تا سقوط قاجاریه با رشد و توسعة افکار آزادیخواهی و مساواتطلبی که در قالب جنبش مشروطه بروز کرد، بزرگان زرتشتی یزد نیز که تا آن موقع در عرصههای سیاسی و اجتماعی متحمل فشار دوسویه از جانب حکومتها و طرز تلقی اجتماعی بودند، بر پایة ماهیت مردمی و شهری (آدمیت،1352/2532 : ج1، ص147)، جنبش مذکور برای کسب حمایت عمومی و یا لااقل ایجاد تغییری در نگرش بافت سنتی در مورد خود، از این حرکت جانبداری کردند و افراد برجستهای چون ارباب خسرو شاهجهان و ارباب جمشید جمشیدیان، نهتنها با کمکهای مالی خود با مشروطهخواهان همراهی کردند (اشیدری،1355: ج1، ص241)، که مؤسسات تجاری آنها «اسلحه و فشنگ و مهماتی را که از خارج وارد میشد، در بندر بوشهر تحویل میگرفتند و جزو سایر مالالتجارههای خود به تهران حمل و در اختیار مجاهدین میگذاردند» (مهر،1348:52)."