Abstract:
درباره تاریخ تصوف و عرفان اسلامی ایران و عراق، تقسیم بندی معروفی تحت عنوان «مکتب خراسان» و «مکتب بغداد» مطرح شده ¬که در کتب تاریخ تصوف و عرفان، مورد استفاده و استناد قرار میگیرد. این مقاله با بررسی منابع مهم و معتبر تصوف و عرفان و نیز در آثاری که مورخان تاریخ تصوف بدان پرداخته اند، این مسئله را مورد نظر قرار داده است که ¬آیا اساسا این تقسیمبندی مبن و ملاک قابل قبولی دارد و یا قابل نقد است؟ با بررسی بعمل آمده، اینکه تقسیم بندی فوق، مبنای جغرافیایی و یا مبنای «صحو» و «سکر» داشته باشد، مورد نقد واقع شده است. بنابرین درخصوص این تقسیم بندی مشهور باید تجدید نظر و بازنگری اساسی صورت پذیرد.
Machine summary:
"73 بنا بگفته عز الدین محمود کاشانی در مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة ابو سلیماندارانی-از مشایخ اولیه مکتب بغداد-اعتقاد داشت معیار درستی هر عمل،مطابقتآن با احکام شریعت است؛از اینرو در نظر وی اعمال صوفیانه وقتی مقبول بود که باشریعت ملتزم باشد.
75 شیخ ابو نصر سراج نیز،از نظر مکتب عرفانی،در زمرۀ مکتب بغداد قرار میگیرد وبهمین علت گفته شده است:«ابو نصر،گرچه خود خراسانی است،ولی از پیروانمشایخ بغداد و بخصوص حلقۀ جنید و شبلی بود و کار او در کتاب اللمع،بیان تعالیمبغدادیان و دفاع از حیثیت آنان و بالا بردن ارج و منزلت ایشان در خراسان و مناطقدیگر بود».
78 بدین ترتیب عرفا و صوفیه مکتب بغداد در قرن دوم،بترتیب عبارتند از،عبد الله بنمبارک و معروف کرخی و در قرن سوم عبارتند از:ابو سلیمان دارانی،حارث محاسبی،احمد بن ابراهیم مسوحی،سری سقطی،علی بن موفق بغدادی،ابو احمد قلانسی،محمد بن علی قصاب،ابو سعید خراز،ابو الحسین نوری،عمرو بن عثمان مکی، جنید بغدادی،ابو جعفر ابن کرنبی،ابو العباس بن مسروح طوسی و سمنون محب.
86 بر این اساس عرفا و صوفیه مکتب خراسان در قرن دوم هجری،بترتیب عبارتنداز:ابراهیم بن ادهم،فضیل بن عیاض و ابو علی شقیق بلخی و در قرن سوم هجریعبارتند از:حاتم اصم،احمد بن خضرویه بلخی،ابو تراب نخشبی،ابن کرام،یحیی بنمعاذ رازی و بایزید بسطامی در قرن پنجم هجری،عبارتند از:ابو الحسن خرقانی و ابو سعید ابو الخیر و در قرن ششم،احمد غزالی و سنایی غزنوی و در قرن هفتم،فرید الدین عطار نیشابوری و مولانا را میتوان نام رد."