Abstract:
هدف این پژوهش بررسی تاثیر آموزش راهبردی برنامه ریزی عصبی- کلامی بر بهبود شاخص های سلامت عمومی و انگیزش تحصیلی دانش آموزان دختر دبیرستانی است. به همین جهت تعداد 32 دانش آموز دختر پایه سوم دبیرستان رشته علوم انسانی به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه 16 نفره (آزمایش و گواه) جایگزین شدند. پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) )گلدبرگ، 1972) و مقیاس انگیزش تحصیلی (AMS) ولرند و همکاران، در مرحله پیش آزمون و پس آزمون اول و دوم اجرا و متغیرهای وابسته (سلامت عمومی و انگیزش تحصیلی) مورد اندازه گیری قرار گرفت. گروه آزمایش طی 18 جلسه 90 دقیقه ای، مداخلات مبتنی بر برنامه ریزی عصبی- کلامی را به صورت گروهی دریافت نمود. مقایسه نتایج آزمون ها در مراحل پیش آزمون و پس آزمون ها نشانگر تاثیر مداخلات در بهبود شاخص های سلامت عمومی و انگیزش تحصیلی گروه آموزش در مقایسه با گروه کنترل بود.
Machine summary:
"*بحث و نتیجهگیری *در مورد فرضیه اول نتایج آزمون t حاصل از تفاضل نمرات پسآزمونهای اول و دوم ازپیش«پرسشنامه سلامت عمومی» (QHG) نشان میدهد که آموزش راهبردی برنامهریزی عصبی-کلامی توانسته است بهطور معنیدار در سلامت عمومی و روانشناختی گروه آزمایشی تغییر بهوجود آورد.
چون این دو گروه پیش از اعمال متغیر مستقل از نظر شاخص سلامت عمومیتفاوت معناداری نداشتند،ازاینرو تفاوت به دست آمده در پسآزمون نشانگر تأثیر برنامهآموزش راهبردی برنامهریزی عصبی-کلامی است.
*در تبیین این یافتهها باید اشاره نمود که چون در فرایند آموزش راهبردی برنامهریزیعصبی-کلامی راهبردهای متعددی از قبیل هدفگذاری،مدیریت زمان،ابراز وجود،نظامهایبازنمایی به شرکتکنندگان آموزش داده میشود و با اکتساب این راهبردها تغییرات متنوعی درشاخصهای فردی و بینفردی فراگیران ایجاد میشود به نحوی که آنها به ادراک واقعبینانه خودو جهان پیرامون،همسوسازی باورها و احساسات فردی،کنترل احساسات و رفتارها،هدفمندیدر زندگی،تلاش معنیدار در راستای اهداف تعیینشده،برقراری ارتباط مؤثر با دیگران،توانایی کنترل خود و دیگران،نگرش مثبت نسبت به خود و دیگران،«حرمت خود»18بالا و&%03710YSRG037G% احساس خودکارآمدی مجهز میشوند.
برآیند آموزش راهبردی برنامهریزی عصبی-کلامی در گروه آزمایشی در پسآزمون اول،حاکی از آن بود که تغییرات مثبتی در انگیزشتحصیلی گروه مذکور در مقایسه با گروه کنترل ایجاد شده،ولی این تغییرات در حدی نبود کهبتوان نتیجه گرفت که متغیر مستقل تأثیر معنیدار در متغیر وابسته(انگیزش تحصیلی)داشتهاست.
با این حال با گذشت 6 هفته از پسآزمون اول،نتایج پسآزمون دوم نشان داد که آموزشراهبردی برنامهریزی عصبی-کلامی توانسته است تأثیر مثبت و معنیدار در متغیر وابسته(انگیزش تحصیلی)بوجود آورد و مقایسه دو گروه(آزمایش و کنترل)نیز معنیدار بودن تفاوتهای آنها را در انگیزش تحصیلی نشان داد."