Abstract:
ایمان عقدی قلبی است که پس از شناخت چیزی، به آن تعلق می یابد. غیب نیز وجودی فراحسی و غیرقابل اشاره است. ایمان به غیب، ارتقا معرفت به امور فراحسی و رسوخ به مرتبه قلب (برترین مرتبه مثالی نفس انسان) است. وجود خدا و صفات او، وحی و معارف وحیانی دین، معاد و احوال آن مهم ترین مصادیق امور غیبی اند که بندگان پرهیزگار خدا، این حقایق را به نحو وجدانی می شناسند و به آنها تعلق قلبی دارند و در عمل نیز به این حقایق پایبند هستند. این نوشتار معنا و امکان تحصیل ایمان به غیب را براساس دیدگاه صدرالمتالهین و امام خمینی+ و متناظر با دو جنبه وجود انسان (نظر و عمل) تبیین می کند.
Belief is an inner agreement of something already known and by the unseen is meant what beyond sensation. Belief in the unseen، therefore، can be viewed as ascending knowledge beyond sensation and penetrating the heart. God`s existence and attributes، revelation and revealed knowledge، hereafter and its properties are well-known as religious cases of the unseen in and upon which religious people believe and act. This paper has explained the possibility of belief in the unseen on Sadr al-Mutuallihin and Imam Khomeini`s views in the fields of knowledge and action.
Machine summary:
"علاوه بر مباحث تفسیری و نقلی، پرسشهایی درباره تبیین و توجیه عقلی این مفهوم نیز مطرح است؛ ازجمله اینکه: آیا ایمان به غیب، تنها تعلق عقد قلبی به امری ناشناخته است و عقل در فهم و تبیین آن ناتوان است یا این مفهوم، عقلانی و قابل تحلیل و تبیین در چارچوب قواعد عقلی است؟ یافتن پاسخ با این تذکر اهمیت بیشتری مییابد که اسلام و معارف آن نهتنها خردستیز نیستند، با عقل سازگار بوده، با موازین عقلی قابل توجیه هستند.
(دهخدا، 1377: 11 / 16889؛ ابنمنظور، 1988: 4 / 1033) بیشتر مفسران آن را بهمعنای حضور نداشتن شخص نزد دیگران دانستهاند که بر این اساس، جمله «یؤمنون بالغیب» یعنی «پرهیزگاران، برخلاف منافقان، در نهان نیز به خدا ایمان دارند»؛ چنانکه در آیه «لیعلم أنی لم أخنه بالغیب» (یوسف / 52) مقصود از غیب، همان حال غیبت است؛ (رازی، 1420: 2 / 273) اما برخی مفسران بزرگ شیعه معنای دیگری را نیز ارائه کرده و غیب را بهمعنای «حقایق وجودی دور از دسترس حس و اشاره» دانستهاند.
بدینترتیب اگر کسی به حقایق غیبی، یعنی حقایق فراحسی عالم مثال و عالم عقل آگاه شود و بدانها عقد قلبی بیابد ـ یعنی وجود و حقانیت آنها را تصدیق کند و تصدیق خود را در عمل نشان دهد ـ مؤمن به غیب میباشد؛ اما آنچه همچنان باید درپی آن بود، چگونگی تعلق ایمان به غیب است که در ادامه تبیین خواهد شد.
اکنون باید این نکته را نیز افزود که آنچه انسان با قلب خود و بالوجدان ادراک میکند، از دسترس حس و اشاره و مرتبه طبیعت و ماده دور است؛ بنابراین عنوان غیب بر آن صادق است و بدینترتیب دستیابی به غیب یا ایمان به غیب، معنای عقلی خود را مییابد."