Abstract:
آیه الست از جمله آیاتی است که بازتاب وسیعی در اشعار مولانا دارد، و از نظر معنایی با مضامین مختلفی که اهم آن موضوع آفرینش، ذکر و سماع است، ارتباط ساختاری پیدا می کند. غزلیات شمس، جلوه-گاه تاثیراتی است که از شنیدن خطاب ازلی در مولانا به وجود آمده و سماع و سرودن شعر از مهم ترین این تاثیرات است. راهی که مرید با تلقین ذکر شیخ آغاز می کند و مداومت او بر اذکار، ارتباطی مستقیم با خطاب الست دارد؛ بنابراین، در ژرف ساخت غزلیات مولانا رابطه ای معنوی میان آیات آفرینش با آیه الست و مقوله های ذکر و سماع مشاهده می شود، و این موضوعی است که در این مقاله به توضیح آن پرداخته شده است.
The Primordial Covenant (Alast) verse is one of the Quranic verses that have an extensive reflection in mowlānā’s poetry and semantically speaking has a structural relationship with issues that the creation، the remembrance and the spiritual audition are most important. The Mowlānā’s Shams lyrical poems are a locus of manifestation of the effects that the spiritual audition has exerted on him. The composing poetry and the mystical concert and dance are of most important among these effects.
The disciple begins a spiritual wayfaring that gets started by the inculcation of the remembrance of God by his master، this issue and the continuous remembrance of God، have close relationship with spiritual audition and spiritual concert and dance. therefore، in deep structure of some Mowlānā’s lyrical poems a semantic relationship between Creation Verses and the remembrance of The Primordial Covenant and the spiritual audition is shown that can be understand by interpretation of these examples. The subject matter of this paper is this very issue.
Machine summary:
میبدی نیز به این موضوع اشاره می کند و می گوید که خداونـد در آن روز نگفـت کـه «خدای تو کیست که بنده درماندی بلکه سؤال کرد با تلقین جواب ، گفت : نه منم خـدای تو؟»(کشف الاسرار، ٣/ ٧٩٦) با توجه به اینکه «بلی » در زبان عربی ، پاسخ مثبـت اسـت بـه سـؤال منفـی - [السـت بربکم ؟ قالو بلی ]ـ خداوند به ارواح فرمود: «قولوا لا اله الا الله » و قولوا لا اله الا الله وجهی مثبت است از همان «الست بربکم ».
مولانا نیز به این سکر، که در نتیجۀ شنیدن ندای ویژة حق است ، اشاره کرده است : ای عاشقان ای عاشقان آمد گـه وصـل و لقـا «از آسمان آمد نـدا ک«ای مـاه رویـان الصـلا ای سرخوشان ای سرخوشان آمد طرب دامن کشان بگرفتــه مــا زنجیــر او بگرفتــه اودامــان مــا (کلیات شمس ، ١/ ٢٩) آمـد نـدا از آسـمان جـان را کـه بـازآ الصـلا جان گفت : «ای نادی خوش اهلا و سهلا مرحبـا سمعا و طاعة ای ندا هر دم دوصد جانت فـدا یک بار دیگر بانگ زن تا بر پرم بـر هـل أتـی (همان ، ١/ ١٤) ندای آسمانی و یا هر صوتی که عارف را به یاد السـت و وصـال نخسـتین بینـدازد، وجود او را سرشار از شور و مستی می کند و چنان که گفته شد، بر مبنـای فیـاض بـودن حق ، وجود و آفرینش که در آن هستی مورد خطاب خداوند قرار می گیرد، شراب تلقـی می شود و با آیۀ «و سقاهم ربهم شرابا طهورا»(انسان / ٢١)(سیراب کند ایشان را پروردگـار ایشان شراب پاکیزه )(تفسیر ابوالفتوح ، ١٨٢/١٠) ارتباط می یابد.