Abstract:
علی رغم اینکه پتانسیل های اقتصادی ایران از یک طرف و از طرف دیگر ضعف اقتصادی کشورهای تازه استقلال یافته و موقعیت محصور آنها در خشکی کوچک ترین بهانه طرفین برای برقراری روابط از نوع همکاری های گسترده تجاری- اقتصادی می-باشد، در حال حاضر واقعیت های ژئوپلیتیکی و سیاسی حاکم بر منطقه و نیز روند موجود در روابط ایران با کشورهای CIS به هیچ وجه با بسیاری از کدهای ژئوپلیتیکی تعریف شده در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مطابقت نمی کند. بعد از فروپاشی اتحاد شوروی، با توجه به واقعیت های موجود، به نظر می رسد که ایران نتوانسته است جایگاه ویژه ای به لحاظ سیاسی- اقتصادی برای خود در منطقه تعریف نماید. در همین راستا، علی رغم وابستگی های ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی بین ایران و کشورهای CIS، با توجه به روند موجود و نیز انزوای ژئوپلیتیکی ایران در منطقه به دلیل اقدامات ایالات متحده، بعید به نظر می رسد که ایران به این زودی و با توجه به رویکردهای سیاست خارجی جاری بتواند توازن ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی لازم برای احقاق منافع ملی خود را بدست آورد. در این مقاله سعی شده است با مطالعه واقعیت های ژئوپلیتیکی منطقه، در واقع مهمترین عوامل تاثیرگذار در جایگاه و منزلت ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی ایران در قبال کشورهای CIS مورد بررسی و تحلیل قرار گیرند.
Despite the fact that Iran’s economic potentials on the one hand and economic weakness and landlockedness of the CIS countries on the other are the least reasons for cordial economic-commercial cooperation between the two sides، currently the geopolitical and political realities dominating Iran-CIS states relations do not conform with imaginative ideas of Iranian officials and geopolitical codes defined in Iran’s foreign policy. After the collapse of the Soviet Union، Iran not only during the geopolitical transition of the region and the world but also in its aftermath could never define a specific political-economic status for itself in the region. Despite the geopolitical and geoeconmic interdependence between Iran and the CIS countries، given the current trends in Iran foreign policy and due to US measures to geopolitically isolate Iran، it is unlikely that Iran would be able to attain a geopolitical and geoeconomic balance to restore its national interests. Attempts have been made in the present paper to shed light on the regional geopolitical realities which influence Iran’s geopolitical and geoeconomic position vis-à-vis the CIS countries.
Machine summary:
"این مسئله وقتی اهمیتاقتصادی و سیاسی خزر را نشان میدهد که این منطقه بعد از فروپاشی اتحاد شوروی و تشکیلکشورهای تازه استقلال یافته،همواره محل برخورد و چالش بین منافع ملی دولتهای ساحلیو نیز عرصه رقابت قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای،با هدف حضور در منطقه برای استفادهاز پتانسیلهای ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی آن بوده است.
بهطور کلی،با اینکه فروپاشی اتحاد شوروی دولتمردان ایران را واداشت که در منطقهسیاسی را با توجه به شرایط جدید حول محورهای حفظ امنیت و تمامیت ارضی کشور،توسعه دو و یا چندجانبه روابط اقتصادی،تأکید بر اهمیت ژئوپلیتیکی ایران،نزدیکی به روسیهو بازسازی چهره بینالمللی ایران تدوینکننده،اما به دلیل آنکه در این سیاستها عمدتا براشتراکات فرهنگی و مذهبی تأکید شده و دیدگاه ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی نادیده گرفتهشده است،بنابراین،به نظر میرسد که جمهوری اسلامی ایران نتوانسته است در تقابل بامسائل دیگر بهویژه مسائل استراتژیک،سیاسی،اقتصادی و نفوذ کشورهای دیگر در منطقهمثل ترکیه توفیق زیادی بدست آورد.
در همین راستا،با توجه به مطالعات انجام گرفته در این تحقیق و نیز ارزیابی فرضیههایمورد مطالعه،از بین تمام فرضیهها،سه فرضیه:جایگاه و مزیت ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکیایران برای کشورهای SIC به شدت با موقعیت جغرافیایی طرفین در ارتباط است،جایگاه ومزیتهای ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی ایران برای کشورهای SIC بیشتر به خاطر عواملسیاسی(حضور بازیگران منطقهای و فرامنطقهای)تنزل پیدا کرده است و نیز جایگاه و منزلتژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی ایران برای کشورهای SIC بدون در نظر گرفتن واقعیتهایژئوپلیتیکی منطقه معنی ندارد مورد تأیید قرار میگیرند و سه فرضیه بعدی شامل:جمهوریاسلامی ایران و کشورهای SIC مکمل ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک هم هستند،جایگاهژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی ایران برای کشورهای SIC تا حد زیادی متأثر از عوامل تاریخی وفرهنگی است تا عوامل سیاسی و نیز وجود سازمانهای منطقهای مانند اکو و..."