Abstract:
این مقاله به بررسی وضعیت «بیگانگی تحصیلی» و برخی از عوامل موثر بر آن در بین دانشجویان دانشگاه شاهد می پردازد. بر اساس رویکرد انتقادی فرضیاتی چند مطرح و میان متغیرها ارتباط نظری برقرار گردید. جمعیت آماری پژوهش، شامل تمام دانشجویان دانشگاه شاهد در سال 1388 بوده است که از این میان 359 نفر بعنوان حجم نمونه انتخاب گردید شیوه نمونه گیری دو مرحله بوده و در مرحله اول نمونه گیری طبقه متناسب و در مرحله دوم نمونه گیری تصادفی انجام و با تکیه بر دو ویژگی مقطع و رشته تحصیلی، جمعیت نمونه به تناسب و به تعداد انتخاب گردید. به منظور سنجش «بیگانگی تحصیلی» از مقیاس استاندارد میو و روزالیند، شامل خرده مقیاس های بی هنجاری، بی معنایی، بی قدرتی و انزوای اجتماعی استفاده شده و مجموعه از عوامل اجتماعی ـ فرهنگی در سه سطح خرد ـ متوسط و کلان بررسی شده اند. یافته ها حاکی از آن است که در سطح کلان متغیرهایی چون مدرک گرایی، ایدئولوژیک و انباشتی بودن نظام آموزشی، با متغیر وابسته یعنی «میزان بیگانگی تحصیلی» رابطه مستقیم دارند. در سطح متوسط، متغیرهای بوروکراسی اداری، محدودیت های اعمال شده توسط دانشگاه و نیز سبک مدیریت گروه آموزشی با «میزان بیگانگی تحصیلی» رابطه مستقیم داشته اند، اما پرستیژ اجتماعی دانشگاه با بیگانگی تحصیلی رابطه معکوس داشته است. در سطح خرد نیز میان متغیر سرمایه فرهنگی با میزان بیگانگی تحصیلی رابطه معکوس، و میان پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی و بیگانگی تحصیلی رابطه معناداری وجود نداشته است. در مجموع، نتایج پژوهش بیانگر تاثیر قابل توجه عوامل سطح متوسط یعنی عوامل محیطی و سازمانی - در مقایسه با دیگر عوامل بررسی شده - بر بیگانگی تحصیلی دانشجویان بوده است.
Machine summary:
"یا هنگامی که فروم عنوان میکند که شخص بیگانه در جامعه قرن بسیتم خالق جامعه خود نیست و اعمال و نتایج او بروی حاکم هستند و اینکه تحت تاثیر نیروهای بنیادین جامعه و نظامهای درون آن،بیگانگی انسان-که نوعی انفصال ذهنی و فکری فرد از خویشتن است-رخ میدهد و در این رابطه به برخی از عوامل مانند دیوانسالاری اشاره میکند(فروم،1360)در واقع راه را برای بررسی بیگانگی تحصیلی در یک نظام متعلق به جامعه یعنی نظام دانشگاهی هموار میسازد.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) تعریف مفاهیم و متغیرها در این مقاله متغیر وابسته بیگانگی تحصیلی است و متغیرهای مستقل سه دسته عوامل را شامل میشوند:گروه اول متغیرهای کلان(ایدئولوژیک بودن نظام آموزشی، بانکی بدن نظام آموزشی،مدرکگرایی در جامعه)،گروه دوم متغیرهای متوسط (بوروکراسی اداری دانشگاه،محدودیتهای اعمال شده توسط دانشگاه،پرستیژ اجتماعی دانشگاه و سبک مدیریتی گروه آموزشی)و گروه سوم متغیرهای خرد(سرمایه فرهنگی،پایگاه اجتماعی-اقتصادی)میباشند.
جدول 5 نتایج مربوط به آزمون فرضیههای سطح متوسط تحقیق را منعکس نموده است: (به تصویر صفحه مراجعه شود) در ادامه بررسی فرضیههای اصلی تحقیق در سطح خرد نیز دو عامل مورد بررسی قرار گرفت که در نتیجه رابطه سرمایه فرهنگی دانشجویان و میزان بیگانگی تحصیلی آنها تایید شد.
با توجه به نتیجه فرضیه رابطه پرستیژ اجتماعی و میزان بیگانگی تحصیلی میتوان اذعان کرد که همانطور که بولز و گین تیس یادآور شدند ساختار نظام آموزشی بگونهای است که با درجهبندی دانشگاهها و مراکز علمی-پژوهشی و پایینتر بودن اعتبار برخی دانشگاهها در مقابل دانشگاههای دیگر زمینه بروز بیگانگی در بین دانشجویان وابسته به برخی مراکز آموزشی فراهم میآید و چه بسا این بیگانگی در دانشجویان پیشاپیش تا حدود زیادی وضعیت بیگانگی او در محیط کار و در زندگی آیندهاش را هم رقم بزند."