Abstract:
زمینه: سلامت روان مفهومی چند متغیری است که با عوامل گوناگونی در ارتباط است. آنچه در این میان در حوزه درمانگری بالینی کمتر مورد بررسی قرارگرفته تاثیر نقش خلاقیت بر پدیدآیی سلامت روان است.
هدف: پژوهش به منظور بررسی نقش های بالینی خلاقیت در پیش بینی و تبیین سلامت روان اجرا گردید.
روش: نمونه پژوهش شامل 120 دانشجوی دختر و پسر دانشگاه های شهر تهران بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به صورت تصادفی انتخاب شدند. پژوهش در قالب طرح آزمایشی چهار گروهی سولومن اجرا شد. ابزار پژوهش شامل آزمون خلاقیت تورنس، پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ، خودکارآمدی شرر و انطباق با فشار روانی لازارورس بود. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده گردید.
یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که فعال سازی خلاقیت در نمونه پژوهش توانست تاثیر معنی داری بر افزایش سلامت روان، خودکارآمدی و روش انطباقی آنان بگذارد.
بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج بدست آمده می توان نتیجه گرفت که تحریک مولفه های خلاقیت فرایند سلامت روان، خودکارآمدی و روش انطباقی افراد را تسهیل می سازد.
Mental health is a multivariate concept that is related to various factors. Unfortunately، the impact of creativity on the development of mental health has been underexamined in the field of clinical therapy.
The present research was designed to investigate the clinical roles of creativity in the prediction and explanation of mental health.
A statistical sample of 120 male and female university students of Tehran was randomly selected through the process of multi-stage cluster sampling. Solomon's four-groups design was implemented in the study. Research tools included Torrance Test of Creative Thinking، Goldberg's General Health Questionnaire، Sherer's General Self-Efficacy Scale، and Folkman and Lazarus's Ways of Coping Questionnaire. The data were analysed using the covariance analysis.
The results of the covariance analysis showed that the activation of creativity in samples could have a significant impact on increasing mental health، self-efficacy and coping.
Machine summary:
"hoK (2006)،والراث(2006)،پریللتنسکی1(2006)،مالوف(2007)،پاویترا و چاندراشیکار2 (2008)،دولان و متکالفه3(2008)،گوپتا4(2009)،محمدی و صاحبی(1380)،سلطانی عمرو آبادی(1381)،خسروانی(1384)،ابراهیمی(1384)و داوری(1386)نیز مؤید دیدگاههای مطرح شده بود و نشان میدهند که افزایش خلاقیت در افراد میتواند موجب کاهش اضطراب و افسردگی،افزایش سازگاری بهتر،افزایش خودکارآمدی،افزایش رشد شخصی،افزایش انعطافپذیری و خوشبینی،توسعه عواطف مثبت،کارآمد کردن مهارتهای انطباقی و در مجموع افزایش سلامت روان شود.
بنابراین نمرات میانگین تعدیل شده نشان میدهد فرضیه دومین پژوهش که مدعی است آموزش خلاقیت میتواند تأثیر معنیداری بر افزایش روش کنار آمدن بگذارد درست بوده و گروه آزمایشی نسبت گروه کنترل از افزایش معنیداری در میانگین کنار آمدن پس از آموزش برخوردار شده است.
](به تصویر صفحه مراجعه شود) جدول شماره 5 نشان میدهد میانگین تعدیل شده نمرات آزمودنیهای گروههای آزمایش و کنترل در ایتم خلاقیت تفاوت محسوسی دارد که بیانگر تأثیر معنیدار آموزش در افزایش خلاقیت در گروههای آزمایشی است.
میانگین تعدیل شده نمرات آزمودنیهای گروههای آزمایش و کنترل در آیتم سلامت روان نیز تفاوت محسوسی را نشان داد که بیانگر تأثیر معنیدار آموزش در کاهش نشانگان آسیب روانی در گروههای آزمایشی است.
بررسی بیشتر این موضوع نشان داد که خلاقیت توانسته بین 83/9 درصد تا 86/4 درصد از واریانس خودکارآمدی و روش کنار آمدن و 41/5 درصد از واریانس سلامت روان را به طور معنیداری تبیین و پیشبینی کند که بیانگر قدرت تبیین قوی خلاقیت برای این سه متغیر است.
بر اساس آنچه توصیف شد میتوان نتیجه گرفت که تحریک خلاقیت در قالب مؤلفههای فراشناختی،زبانی،شخصیتی،انگیزشی و زبان بدنی میتواند تأثیر قویی بر ارتقاء سلامت روان، خودکارآمدی و روش کنار آمدن با فشار روانی بگذارد."