Abstract:
مقاله حاضر مهمترین مباحث فکری و عقیدتی درباره قرآن کریم در عصر امام هادی علیه السلام را بررسی می کند. اقدامات و تدابیر حکیمانه این امام همام در مقابل این مکاتب و مباحث می باشد. این تحقیق با تکیه بر جمع آوری مطالب با روش کتابخانه ای و ضمن بهره گیری از آموزه های اسلامی بخصوص روایات اهل بیت علیهم السلام، سعی شده است مهم ترین مباحث مذکور مورد بررسی قرار گرفته و مواضع و تدابیر حکیمانه ابوالحسن امام هادی علیه السلام در برابر این مباحث بیان شود. این تحقیق سه مبحث و جریان فکری تحریف، حدوث و قدم قرآن و همچنین تفسیر این کتاب مقدس را به عنوان بارزترین مباحث پیرامون قرآن کریم در این دوره ذکر می نماید که امام هادی علیه السلام با طرح محورهای اصالت قرآن، عدم پیروی از بدعت ها و تبیین و توضیح دقیق مفاهیم ثقل اکبر که همان قرآن کریم می باشد به موضعگیری حکیمانه در این دوره پرداخته اند که این تدابیر، آگاه سازی جامعه اسلامی بخصوص پیروان مذهب تشیع و مصونیت این مذهب در مقابل جریان های سوء فکری عقیدتی در این عصر را موجب شد.
Machine summary:
این مقاله سه مبحث و جریان فکری تحریف ، حدوث و قدم قرآن و همچنین تفسیر را به عنوان بارزترین مباحث پیرامون قرآن کریم ، در این دوره معرفی میکند که امام هادی علیه السلام با طرح محورهای اصالت قرآن ، عدم پیروی از بدعت ها و تبیین و توضیح دقیق مفاهیم ثقل اکبر به موضعگیری حکیمانه در این دوره پرداخته اند.
ایشان نقش رساندن پیام قرآن به گوش بشریت را برعهده دارند؛ ولی از یک سو فضای پرآشوب و خفقان آور حکومت دژخیمانه عباسیان در دوره معتصم ، متوکل ، مستعین و معتز و از سوی دیگر رواج بازار داغ مباحث کلامی که نوعا از بلاد غرب و مکاتب فکری یونان به جامعه اسلامی رسوخ کرده بود و به عنوان مبنای اندیشه و تفکر به شمار میرفت ، عرصه تبیین و تبلیغ معارف و مفاهیم قرآن کریم را به شدت تحت تأثیر سوء قرار داده بود.
در عصر هادوی، عباسیان که با ادعای پیوند نسبی با پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و فریب عوام و بهره گیری از شیوه های سرکوب گرانه ترور، تبعید و زندانی کردن اهل بیت و شیعیان ، در اندیشه حفظ قدرت و حکومت خویش بودند، با طراحی سیاست شوم خود نقشه تضعیف رکن دیگر ثقلین یعنی قرآن کریم را در پیش گرفتند.
این اقدامات و سختگیریها که مصادف با عصر امام هادی علیه السلام بود، سبب نفرت مردم از معتزله شد و متوکل عباسی خود جانب اهل حدیث (اشاعره ) را گرفت و مسئله معروف به «محنۀ القرآن » را خاتمه داد؛ ولی بحث همچنان رونق داشت و تا مدت ها در جامعه اسلامی مطرح بود.