چکیده:
یکی از مناقشهبرانگیزترین موضوعات در فلسفة علم توماس کوون، مفهوم همسنجهناپذیری است. مفهومی که کوون ابتدا برای مقایسه میان نظریههای جانشین به کار گرفت. هنگامی که کوون این مفهوم را توسعه بخشید افراد زیادی دیدگاه او را به چالش کشیدند و از این رو کوون بر آن شد تا دیدگاه خویش را اصلاح کند، به گونهای که از زمان طرح این مفهوم تا آخرین روایت کوون از آن، میتوان دو موضع را در اندیشة او یافت که با موضعی انتقالی از یکدیگر جدا میشوند. در روایت اولیه، مفهوم همسنجهناپذیری با مفهوم پارادایم و انتقال انقلابی میان آنها مرتبط است. به دلیل اینکه هریک از پارادایمها روشها و الگوی مسائل متفاوتی دارند نمیتوان میان آنها مقایسه و داوری کرد؛ منتقدان چنین دیدگاهی را ناعقلانی یافتند. زیرا اگر هیچ معیاری فراپارادایمی وجود نداشته باشد چگونه میتوانیم نظریهای را عقلانی بدانیم. کوون با اصلاح دیدگاه خویش در موضع انتقالی تلاش میکند که همسنجهناپذیری را با تعینناپذیری ترجمه مرتبط سازد، اما با وجود برخی مشکلات، از این موضع نیز گذر میکند و روایت متأخر خویش را مطرح میسازد؛ او در موضع متأخر مدعی میشود که به دلیل اینکه نظریهها ساختارهای متفاوتی را برای ردهبندی گونههای طبیعی به خدمت میگیرند، نمیتوان واژگان نظریهها را به طور کامل به یکدیگر ترجمه کرد.
خلاصه ماشینی:
کوون با اصلاح ديدگاه خويش در موضع انتقالي تلاش مي کند که هم سنجه ناپذيري را با تعين ناپذيري ترجمه مرتبط سازد، اما با وجود برخي مشکلات ، از اين موضع نيز گذر مي کند و روايت متأخر خويش را مطرح مي سازد؛ او در موضع متأخر مدعي مي شود که به دليل اين که نظريه ها ساختارهاي متفاوتي را براي رده بندي گونه هاي طبيعي به خدمت مي گيرند، نمي توان واژگان نظريه ها را به طور کامل به يک ديگر ترجمه کرد.
(Kuhn, 1979: 416) ترجمه ميان نظريه ها، کوون را به طرح ارتباط ميان هم سنجه ناپذيري و تز تعين ناپـذيري ترجمه (Indeterminacy of translation) کواين مي کشاند؛ ديدگاه کواين به طـور مختصـر اين است که دستورالعمل هايي براي ترجمة يک زبان به ديگري ، مـي تواننـد بـا روش هـاي مختلفي ارائه شوند کـه بـا تمـايلات وابسـته بـه گفتـار (totality of speech dispositions) سازگار باشند و در عين حال با يک ديگر ناسـازگار باشـند (٢٧ :١٩٦٠ ,Quine).
بنا بر ديدگاه کوون ، زبان ها، واژگان را در روش هاي متفاوتي به کار مي گيرند و نظريه ها، تا جايي که اعيان را در حـوزة کاربردشـان طبقـه بنـدي مـي کننـد، نظـام هـاي متفـاوتي از مقـولات هستي شناسانه اي را به خدمت مي گيرند (٢٧٠ :b ١٩٧٠ ,Kuhn)، که در ترجمه ميان نظريه ها، اين نظام ها تغيير مي کنند و سبب مي شوند الگوهاي مربوط به رده بندي تغيير کند؛ يکي از جنبه هاي هر انقلابي اين است که برخي از ارتباط هاي مشابه تغيير مي کنـد.