چکیده:
فهم درست منابع و نصوص ديني، دغدغه اساسي و هميشگي پژوهشگران اسلامي بوده و هست و از گذشته تا كنون، آنها روش هاي خاصي را براي فهم صحيح نصوص ديني به كار برده اند. يكي از روش هاي مهم در اين زمينه، «تاويل» است. غزالي در دو دوره فكري خود، دو گونه مواجهه با مسئله تاويل دارد. در دوره اول، مانند غالب متفكران اسلامي، تاويل را ناظر به معناي بعيد از لفظ مي داند و صرفاً آيات متشابه را تاويل پذير مي شمارد؛ اما او در دوره پاياني عمر خويش، با پذيرش رويكرد عرفاني، تاويل را ناظر به امر حقيقي و خارجي پنداشته، همه آيات قرآن، اعم از محكم و متشابه، را تاويل پذير مي داند. در روش شناسي فهم متن از منظر غزالي متاخر، به اين نكته پي مي بريم كه او با ارائه روي آوردي خاص در تاويل توانسته است الگوي نويني ارائه دهد تا ديگران نيز براساس آن بتوانند در اين مسير گام بردارند و به فهم روشمند از نصوص ديني نائل آيند. از الگوي پژوهشي او در فهم متن، متفكراني مانند ابن عربي، ملاصدرا و فيض كاشاني بهره برده اند. در اين تحقيق، علاوه بر تبيين الگوي يادشده با رويكرد تحليلي، به ضرورت، اهميت و چرايي به كارگيري اين روش از منظر غزالي پرداخته مي شود.
خلاصه ماشینی:
"سطوح معنایی قرآن معانی متون دینی از دید غزالی در دو سطح مطرح است: سطوح ظاهر و سطوح باطنی یا لایههای زیرین متون و نصوص دینی؛ اما چگونه میتوان به لایههای زیرین نصوص دینی پی برد؟ دلیل رویآوری به مسئله تأویل بهمثابه روشی برای فهم این متن مقدس نیز ناظر به همین سطوح معنایی است.
(همو، 1426: 46 ـ 45) ظاهر قرآن به عالم ماده و شهادت نظر دارد که با تفسیر میتوان به فهم آن نائل آمد؛ اما فهم معانی مربوط به عالم ملکوت، با تفسیر که مربوط به حوزه الفاظ است، امری غیر ممکن است؛ بلکه روش فهم آن، تأویل است که او در آثاری مانند جواهر القرآن از آن به «تعبیر» یاد میکند.
(اشعری، 1397: 134 ـ 133؛ همو، 1988: 236؛ تفتازانی، 1409: 4 / 50) غزالی در برخی از آثار خود مانند اشاعره سخن میگوید؛ برای نمونه، در کتاب الجام العوام میگوید بر هر مسلمانی واجب است که هنگام مواجهه با آیات موهم تشبیه، خداوند را از جهت و جسمیت تنزیه کند و هرگاه سامعه فرد عامی کلمه «ید» را گزارش کند، لازم است معتقد باشد که خداوند جسم نیست و او را اندام و عضوی به نام «ید» نمیباشد و باید «ید» به معنایی تعبیر شود که افاده جسمیت نکند؛ مثلا آن را بهمعنای قوت تفسیر کند و اگر از عهده این کار عینی تفسیر آن کلمه بهمعنایی که دور از جسمیت و لوازم آن باشد، برنیاید، باید در مورد تفسیر آن سکوت اختیار کند و بر او واجب نیست معنای آیه را بفهمد."