چکیده:
انسجام و هماهنگی میان اجزای متن از برترین ویژگیهای یک اثر ادبی و هنری است. پیرو بررسیهای زبانشناسان نقشگرا، این موضوع رونق شتابانی به خود گرفت و در مباحث نقدی مورد کنکاش قرار گرفت و از پرکاربردترین واژههای حوزه نقد دوران معاصر گردید. قلمرو اینگونه پژوهشها، آثار قرآنی و دینی را نیز در بر گرفت و به بررسی و تحلیل آن پرداخت. داستان موسی(ع) از زیباترین داستانهای قرانی است که از مختصّات فنی و ویژگیهای هنری و سبکی ممتازی برخوردار است و از حیث سازوکارهای صناعتمند و هنری، در کلام بشر همانندی برای آن نمیتوان یافت. پژوهش پیشرو در صدد نشان دادن انسجام هنری در آیات 3 تا 43 سوره قصص مربوط به داستان حضرت موسی بر پایه نظریه انسجام مایکل هلیدی و نظریه مکمّل رقیه حسن به عنوان هماهنگی انسجامی است. برآیند پژوهش، نشان میدهد که مجموعه عوامل انسجام از قبیل دستوری، واژگانی و پیوندی به همراه سایر ویژگیهای هماهنگی انسجامی مانند زنجیرهها و تعامل بین زنجیرهها باعث انسجام اجزای این داستان در سوره قصص شدهاند و از رهگذر این پژوهش میتوان به پیوند ارگانیک و انداموار میان اجزای یک داستان صناعتمند که راهی برای شناخت اعجاز قرآن است، پی برد.
خلاصه ماشینی:
"برآیند پژوهش، نشان میدهد که مجموعه عوامل انسجام از قبیل دستوری، واژگانی و پیوندی به همراه سایر ویژگیهای هماهنگی انسجامی مانند زنجیرهها و تعامل بین زنجیرهها باعث انسجام اجزای این داستان در سوره قصص شدهاند و از رهگذر این پژوهش میتوان به پیوند ارگانیک و انداموار میان اجزای یک داستان صناعتمند که راهی برای شناخت اعجاز قرآن است، پی برد.
اما آنچه در جستار پیشرو تازگی دارد نشان دادن کارکرد یک نظریه زبانشناسی در متن روایی است و اینکه چگونه میتوان یک داستان را بر مبنای نظریه انسجام هلیدی و حسن مورد تحلیل قرار داد.
«به طور کلی میتوان گفت هماهنگی انسجامی عبارت است از ترکیب و تعامل زنجیرههای انسجامی شکل یافته بر اساس عناصر انسجام؛ بنابراین دستیابی به چگونگی پیوستگی یک متن از طریق قرار گرفتن این زنجیرهها در کنار هم و ارتباط دو سویه آنها با یکدیگر، با استفاده از دستور زبان نقشگرا امکان پذیر است» (سارلی و ایشانی، 1390: 59).
البته باید دانست که هر حذفی باعث انسجام اجزاء متن نمیشود بلکه هنگامی که میان دو سه گزاره ارتباط و پیوندی ناگسستنی باشد و هر کدام از این گزارهها مترتب بر هم باشد، اگر یک گزاره را حذف کنیم کلام ناقص و در نتیجه انسجام خود را از دست می دهد، اما زمانی که یک گزاره ایفاد معنی ضروری نکند حذف آن نه تنها آسیب پذیر نیست، بلکه باعث پیوستگی و نزدیکی گزارههای دیگر میگردد.
نقش این هممعنایی را در انسجام بخشیدن به متن اینگونه میتوان تبیین نمود که بیان حالت موسی یکی از گزارههای معنایی در روایت موجود است که به دیگر اجزای روایت ارتباط دارد."