چکیده:
در این مقاله، رمان پل معلق نوشتۀ محمدرضا بایرامی با رویکرد عاطفی، تحلیل پدیدارشناختی شدهاست. داستانهای مقاومت از بسترهای مناسب برای بازنمایی کارکردهای عناصر غنایی بهعنوان هنریترین شکل بروز عواطف انسانی است؛ بنابراین، میتوان با بررسی عواطف از نظر پدیدارشناسی، ماهیت و ویژگیهای احساسات انسانی و جایگاه و ارتباط آن را با رویدادها و تجارب عاطفی شناخت و از رمان و عناصر غنایی آن، واکاوی زیربنایی و هستیشناختی به دست داد. روش تحقیق، مبتنی بر توصیف معناشناختی رفتارها و عواطف براساس رویآورد و محتوای آنهاست که عناصر هریک از فرایندها، استخراج شده و جایگاه آنها در تقویم معنا، تحلیل و دستهبندی شدهاست. عواطف در رمان، در پس بنیانهای شناختی و نگرشی شخصیتها، از دو دیدگاه پدیدارشناسی کلاسیک و نو تحلیل شدهاست؛ نخست با واکاوی محتوا و انگیزههای کنشها و تجارب زیسته، تشابهات و افتراقات فکری و احساسی آنها در قالب سوبژکتیویته و شخصی، و انترسوبژکتیویته و همدلانه به دست آمده، و دوم با استفاده از مبانی پدیدارشناسی نو ـ که بنیاد علمیتری نسبت به عواطف دارد ـ به شیوههای بیان احساسات از نظر انعکاس حالتهای تأثری و نقش آن در ایجاد فضاهای عاطفی در رمان و تأثیر بر مخاطب، پرداخته شدهاست.
The phenomenology of the novel "Pol-e Mo'allaq" (the Suspension Bridge) by Mohammad Reza Bayrami has been analyzed through an emotional approach in present paper. Resistance stories are suitable substrates on which the functions of lyrical elements، as the most artistic form of human emotions manifestation، are represented. So، the nature and the characteristics of human emotions and their position and relationship to emotional events and experiences can be known by phenomenological studies to provide an infrastructural and ontological analysis of novel and its lyrical elements. The research methodology is based on semantic descriptions of behaviors and emotions on the basis of their approaches and content. The elements of each process have been recognized and to determine and study their positions in semantic calendar. The emotions have been analyzed in the novel through two classic and modern phenomenological approaches beyond the characters' cognitive and attitudinal foundations. The content and the motives of biological actions and experiences and their similarities and differences have been initially explored in subjective (or personal) and inter-subjective (or empathic) frames; and then، the modes of expression، in terms of reflection of affections، their role in creating emotional spaces in the novel، and their impacts on the reader have been studied using the principles of modern phenomenology that is more scientific in comparison to affections.
خلاصه ماشینی:
عواطـف در رمـان ، در پـس بنیـان هـای شـناختی و نگرشـی شخصیت ها، از دو دیدگاه پدیدارشناسی کلاسـیک و نـو تحلیـل شـده اسـت ؛ نخسـت بـا واکـاوی محتـوا و انگیزه های کنش ها و تجارب زیسته ، تشابهات و افتراقات فکری و احساسی آن هـا در قالـب سـوبژکتیویته و شخصی، و انترسوبژکتیویته و همدلانه به دست آمده ، و دوم با استفاده از مبانی پدیدارشناسی نو ـ کـه بنیـاد علمیتری نسبت به عواطف دارد ـ به شیوه های بیان احساسات از نظر انعکاس حالت های تأثری و نقـش آن در ایجاد فضاهای عاطفی در رمان و تأثیر بر مخاطب ، پرداخته شده است .
در رمان جنگ و صلح نیز در صحنه ای این کارکرد سوبژکتیو بدن احساسی را که فراتر از یک کنش صرفا جسمانی است ، میتوان دریافت : پییر در جواب این سخنان چیزی نگفت و فقط تعظیم کرد و بار دیگر لبخند خـود را به همه نشان داد و اما از لبخندش این مطلب استنباط میشد که : هر کس عقیـده ای دارد ولی شما میبینید که من چه جوان مهربان و خوش طینتی هستم ؛ چنان کـه ایـن مفهوم را، هم آنا پاولونا و هم دیگران بیاختیار در́ک کردند (تالستوی، ١٣٨٩: ٣١).