چکیده:
لیبرالها در یک نگاه، به دو دسته طرفداران آزادی مثبت و طرفداران آزادی منفی تقسیم میشوند. اصل آزادی اخلاقی در اندیشه لیبرالیسم با برخی از اصول اخلاقی اسلام نظیر امر به معروف و نهی از منکر ناسازگار است. از این جهت مقایسه این دو اصل بحثبرانگیز است. هدف این پژوهش، که به روش تحلیلی و رویکرد تطبیقی انجام شده، بررسی تطبیقی اصل آزادی با اصل امر به معروف و نهی از منکر میباشد. تطبیق دو اصل مذکور حاکی از آن است که پذیرش اصل امر به معروف و نهی از منکر نه تنها به دلیل ابتنا بر مبانی متقن عقلی از جمله واقعگرایی اخلاقی بر اصل آزادی ترجیح دارد، بلکه به جهت مبرا بودن از اشکالات وارد بر اصل آزادی، از آن برتر است.
خلاصه ماشینی:
همین شخصی که در نگاه طرفداران آزادی منفی ادعا میشد که از موهبت آزادی بهرهمند شده و به هدف لیبرالیسم دست یافته، فردی محدود و تحت فشار درونی میباشد، بهطوریکه بر خلاف تمایل خود عمل میکند.
طرفداران آزادی منفی بر این باورند که آزادی مثبت، حتی اکثریت را نیز میتواند مورد ستم قرار دهد و آزادی آنها را سلب کند؛ زیرا وقتی در جامعهای قرار شد تفکر عقلانی خاصی حاکم باشد، حاکمان خردمند، حق دخالت در زندگی افراد را پیدا میکنند.
بنابراین، چنانکه دولتی بدون استفاده از هیچ قانون، یا محدودیت بیرونی و صرفا با حاکم کردن جهل بر افراد جامعه، دانش و آگاهی آنها را نسبت به نیازهای حقیقیشان محدود کند، این دولت امکان انتخاب گزینه ناشناخته را از آن جامعه سلب کرده است.
در واقع، با غض نظر از اشکال فوق و با فرض اینکه طرفداران آزادی مثبت، بتوانند از شرایط عقلانی مورد نظر خود دفاع کنند، چه ضمانتی وجود دارد که حاکمان با استفاده از این نگاه، به دیکتاتوری تمایل پیدا نکنند.
ما در اینجا درصدد دفاع عقلانی از دو مسئله واقعگرایی و مطلقگرایی در فلسفه اخلاق نیستیم؛ اثبات این دو امر مجال دیگری میطلبد، اما این دو مسئله را بهعنوان پیشفرض برای دو آموزه امر به معروف و نهی از منکر در نظر میگیریم و تأثیر این مبانی را بر بحث از آزادی در جامعه رصد میکنیم.
امر به معروف و نهی از منکر، بهعنوان یک حق برای افراد جامعه، این ضمانت را ایجاد میکند که همة سطوح جامعه در معرض انتقاد و اعتراض صریح و صحیح قرار گیرند.