چکیده:
کاربرد استعارههای مفهومی در هر متن، نشان از بینش گوینده و تجربه زیستی او دارد. تجارب عرفانی که بخشی از تجارب زیستی عارف در برخورد با امور غیبی به شمار میرود، برای بیان مفاهیم خود به زبان رمزی و استعاری تمسک میجوید. روزبهان بقلی، مشهور به شیخ شطاح، آثار خود را محملی برای بیان استعاری مشاهدات و مکاشفات عرفانی خود قرار داده است. ازاینرو، این پژوهش بر آن است از میان آثار متعدد روزبهان، عبهرالعاشقین را که آیینه تمامنمای طریقت اوست براساس استعاره مفهومی مورد بررسی قرار دهد تا از این رهگذر به نگاشت و طرحواره مفهومی و استعارههای بنیادین اندیشه او دست یابد و علل آن را در حدّ توان بررسی نماید. حاصل تحقیق، نشان از آن دارد که مفهوم تجلی اصلیترین درونمایه عبهرالعاشقین بهشمار میرود که در قالب استعارههای بنیادین کشف و التباس نمود پیدا کرده است. این استعارهها اگرچه ابداعی نیستند، اما در شکلگیری نگاشت مفهومی روزبهان که «جهان، لباسی است بر قامت عروس حقیقت» نقش بسزایی دارند. این طرحواره مفهومی که برگرفته از طریقه جمالپرستی روزبهان (استعاره عروس) و مفاهیم و اصطلاحات رمزی رایج در میان اهل تصوف (لباس) میباشد، به سبک روزبهان اصالتی خاص بخشیده و آثار او را از سایر عرفا متمایز کرده است.
خلاصه ماشینی:
ازاینرو، نگارنده در این مجال بر آن است، ضمن بیان استعارههای بنیادین عبهر العاشقین، چرایی کاربرد آنها را ازسوی نویسنده مشخص گرداند و تمرکز خود را بیشتر بر مشاهدات و مکاشفات عرفانی روزبهان معطوف نماید.
علاوه بر این جماعت، در سدههای بعد با وجود مخالفتهای شدید فقها و قشریون، صوفیان بسیاری همچون؛ بایزید بسطامی، جنید بغدادی، ذوالنون مصری، شبلی، حلاج، ابوسعید ابوالخیر، احمد غزالی، عینالقضات همدانی، اوحدالدین کرمانی، روزبهان بقلی، فخرالدین عراقی، سعدی، حافظ و جامی به طریقة جمالپرستی و عشق به زیبارویان روی آوردند: پرستش جمال و زیبایی را مایة لطافت احساس و ظرافت روح و سرانجام سبب تهذیب اخلاق و کمال انسانیت میشمردند و گاهی آن را ظهور حق یا حلول وی در صورتهای زیبا میدانستند.
با توجه به آثار مذکور و آنچه در فصل اول عبهر العاشقین از زبان روزبهان نقل شده است، این دیدگاه بهحقیقت نزدیکتر مینماید: حق مرا در کنف خود برد، آنگه جامة عبودیت از من برکشید و لباس حریت در من پوشانید و گفت: صرت عاشقا وامقا محبا شایقا حرا شطاحا عارفا ملیحا موحدا صادقا...
روزبهان به عنوان حسن ختام اثر خویش، علاقة وافر به جمالپرستی و عشقورزی به مهجبینان را در قالب چند سطر به صورت فشرده بیان کرده و آشکارا به کلیدواژههای اصلی نام کتاب خود؛ یعنی عبهر و عشق اشاره نموده است: این بود که گفتیم قصة عاشقان روحانی و ربانی.
حال باید دید که تجارب عرفانی روزبهان در عبهر العاشقین از چه نوعی است، چه ویژگیهایی دارد و شیخ شطاح برای بیان کیفیت مشاهدات خود از چه تعابیری یاری جسته است؟ 3.