چکیده:
هدف این پژوهش، بررسی نقاط قوت و ضعف آموزش مهارتهای کارآفرینی بر اساس نظریۀ محدودیت و سازش گاتفردسون از دید شرکتکنندگان در دورۀ آموزشی بود. روش پژوهش نیمهآزمایش یا پیشآزمون- پسآزمون و گروه کنترل بود. 30 نفر از دانشجویان داوطلب شرکت در کلاسهای کارآفرینی واحد علوم و تحقیقات که نمرات کمتری در پرسشنامۀ مهارتهای کارآفرینی داشتند به تصادف انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند و گروه آزمایش 8 جلسه آموزش مهارتهای کارآفرینی دریافت کرد. مقایسۀ دو گروه نشان داد دورۀ آموزشی مبتنی بر نظریۀ گاتفردسون در افزایش مهارتهای کارآفرینی اثر داشته و اکثر شرکتکنندگان اثربخشی این دوره را در آموزش مهارتهای کارآفرینی زیاد و خیلی زیاد دانستهاند. بنابراین، نتیجه گرفته میشود که نظریۀ گاتفردسون میتواند به عنوان یکی از روشهای آموزش مهارتهای کارآفرینی مورد توجه و بررسی بیشتر قرار گیرد.
The main purpose of this study was to investigate strengths and weaknesses of entrepreneurship training courses based on Gottfredson theory of constraints and compromise from the views of the participants in the training program.The research method was semi-experimental or pre-test/post-test with a control group. 30 volunteers of students participating in the entrepreneurship classes organized by the Science and Research Branch of Azad University who obtained lower scores based on entrepreneurship skills questionnaire were randomly selected and divided into two experimental and control groups. The test group received 8 sessions of entrepreneurship skills training. Comparison of these two groups indicated that the training course based on Gottfredson theory had an effect on the enhancement of their entrepreneurship skills and most of the participants evaluated the effectiveness of the course as very high. Therefore, it is concluded that Gottfredson theory can be of more interest and further explored as a method of entrepreneurship skills training.
خلاصه ماشینی:
علاوه بر این، مسئلۀ بیکاری به دلیل افزایش جمعیت جوانان، رشد و پیشرفت تکنولوژی و به تبع آن جایگزین شدن ماشینآلات صنعتی به جای نیروی انسانی، ناهماهنگی بین نیازهای بازار کار با آنچه در نظام آموزشی تدریس میشود، پایین بودن نرخ سرمایهگذاری یا عدم استفادۀ مطلوب از سرمایهگذاریهای انجامشده در کشور، کمبود تخصص و مهارت نیروی کار، Ahola Broom Kim Griffin Lee ضعف برنامهریزی صحیح در جهت توسعه اقتصادی، ضعف فرهنگ کار در کشور، و در نظر نگرفتن سرمایهگذاری لازم برای ایجاد مراکز فنی- حرفهای و کارآفرینی 1 یکی از مسائل اساسی جامعۀ امروز ماست و هرگز نباید مورد غفلت قرار گیرد (شفیع آبادی، 1389 :17).
در عین حال، پژوهش فکری و همکاران (1390) که اثربخشی مشاورۀ شغلی به شیوۀ الگوی چندمحوری شفیع آبادی را بر افزایش مهارتهای کارآفرینی زنان سرپرست خانوار تأیید کردند نشان میدهد که مشاورۀ Lazear Galloway Idogho شغلی به عنوان سنگ بنای مشاوره با تاکید بر همکاری مشاور و مراجع برای مشخص کردن تصمیمات کاری مراجع و به اجرا در آوردن آن تصمیمات و سازگار شدن با آنها و همچنین با تنوع روشهایی که پیش روی ما قرار میدهد میتواند نقش قابل ملاحضهای در آموزش مهارتهای کار آفرینی داشته باشد.