چکیده:
مدیریت کیفیت یک نوع فلسفه مدیریتی بوده که دارای اصول، شیوهها و تکنیکهای مختص بهخود است. مدیریت کیفیت بر موضوعاتی همچون بهبود مستمر، افزایش مشارکت کارکنان، کار گروهی، فرایندگرایی، استفاده از شاخصهای رقابتی، رهبری متعهدانه و اندازهگیری صحیح و مداوم نتایج تأکید دارد. نقش رویههای مدیریت کیفیت در کسب مزیت رقابتی واحدهای تولیدی قابل توجه است. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی نقش رویههای مدیریت کیفیت بر عملکرد واحدهای تولیدی با رویکردی جامعگرایانه است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل واحدهای تولیدی شهر تهران و حجم نمونه نیز 245 نفر است. از مدلسازی معادلات ساختاری برای آزمون فرضیهها استفاده شده است. از مدلسازی معادلات ساختاری برای آزمون روابط مفروض فیمابین رویههای مدیریت کیفیت و عملکرد واحدهای تولیدی استفاده شده است. فرضیههای پژوهش حاضر شامل دو دسته کلی (الف) روابط میان رویههای مدیریت کیفیت با یکدیگر شامل 19 فرضیه و (ب) روابط میان رویههای مدیریت کیفیت با عملکرد شامل 5 فرضیه میباشند. از 19 فرضیه بخش (الف) 18 فرضیه تأیید شدند. بدین معنی که بین متغیرهای سبک رهبری، راهبرد کیفیت، واحد کنترل کیفیت، آموزش، مشتریمداری، مدیریت کیفیت عرضهکنندگان و ارائه اطلاعات تحلیلی با یکدیگر رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. تمامی فرضیههای بخش (ب) نیز تأیید شدند. بدین معنی که متغیرهای روابط میان کارکنان و مدیریت فرایند بر عملکرد بخشهای تولیدی و غیرتولیدی تأثیر مثبت و معناداری دارند. درکل رویههای مدیریت کیفیت از طریق اثرگذاری بر متغیرهای روابط کارکنان و مدیریت فرایند بر عملکرد بخشهای تولیدی و غیرتولیدی اثرگذار هستند. همچنین متغیرهای جمعیتشناختی جنسیت، سن، تحصیلات، سنوات خدمتی، پست سازمانی، نوع صنعت بر برخی از متغیرهای یازدهگانه پژوهش اثرگذار هستند.
Quality management is a type of management philosophy characterized by its principles, practices and techniques. Quality management emphasizes issues such as continuous improvement, increased employee involvement, teamwork, process orientation, competitive benchmarking, committed leadership, and accurate and consistent measurement of results. The role of quality management practices in gaining the competitive advantage of manufacturing firms is significant. Therefore the purpose of this study is to investigate the role of quality management practices on the manufacturing firms' performance with a holistic approach. The population of this study includes manufacturing firms in Tehran and the sample size is 245 people. Structural Equation Modelling was used to test the hypothesized relationship between quality management practices and manufacturing firms' performance. The hypotheses of this study include two general categories of a) relationships between quality management practices with each other (19 hypotheses) and b) relationships between quality management practices with performance (5 hypotheses). Out of 19 hypotheses in Section A, 18 hypotheses were confirmed. This means that there is a positive and significant relationship between the variables of leadership style, quality policy, quality control department, training, customer focus, supplier quality management, quality information and analysis. All the hypotheses of Section B were also confirmed. This means that the variables of employee relations and process management have a positive and significant effect on the performance of manufacturing and non-manufacturing sectors. In general, quality management practices affect the performance of production and non-production sectors through influencing the variables of employee relations and process management. Also, the demographic variables of gender, age, education, years of service, job position, and industry type have an effect on some of the eleven study variables.
خلاصه ماشینی:
از مدل سازي معادلات ساختاري براي آزمون روابط مفروض فيمابين رويه هاي مديريت کيفيت و عملکرد واحدهاي توليدي استفاده شده است .
به عبارت ديگر پژوهش حاضر تلاش کرده تا به صورت شبکه اي اثرات (٩) رويه مديريت کيفيت (سبک رهبري ، راهبرد کيفيت ، اداره کيفيت ، مديريت فرايند، مشتريمداري، ارائه اطلاعات تحليلي، روابط کارکنان و مديريت کيفيت عرضه کنندگان ) بر عملکرد واحدهاي توليدي (هم بخش توليد و هم بخش غيرتوليد) را مطالعه و مورد بررسي قرار دهد.
Saleh et al)، بررسي تفصيلي رويه هاي مديريت کيفيت در چين (٢٠١٥ ,Niu and Fan)، بررسي تأثير مديريت کيفيت جامع و مديريت زنجيره عرضه در صنعت داروسازي هند (٢٠٢٠ ,Sharma and Modgil)، ارزيابي نگهداري فني بهره وري کل و رويه هاي مديريت کيفيت جامع در خصوص عملکرد شرکت ها با رويکرد تحليل چندبخشي (٢٠١٩ ,Sahoo)، بررسي تأثير اقدامات مديريت کيفيت زنجيره تأمين بر عملکرد در صنعت خودرو ايران با در نظر گرفتن نقش ميانجي نوآوري (نصرت پور و عساکره ، ١٣٩٦).
Process Management (PM) ١٩١ (٣) رابطۀ بين عملکرد بخش هاي توليدي (MP) و غيرتوليدي (NMP): در اين پژوهش ،ُ بعد عملکرد بخش توليد شامل شاخص هايي همچون کيفيت محصولات ، کيفيت فرايندها و انعطاف پذيري ميشود.
يافته هاي پژوهش حاضر نشان ميدهد متغير کنترل کيفيت از طريق چهار متغير آموزش ، مشتريمداري، ارائه اطلاعات تحليلي و مديريت فرايند بر عملکرد واحدهاي توليدي اثرگذار است .
يافته هاي پژوهش حاضر نشان ميدهد متغير ارائه اطلاعات تحليلي از طريق متغيرهاي مديريت کيفيت عرضه کنندگان ، مديريت فرايند، راهبرد کيفيت ، مشتريمداري و روابط کارکنان بر عملکرد واحدهاي توليدي اثرگذار است .