چکیده:
با انقلاب مشروطه، شعر حضور بیشتری در میان عوام یافت و شاعران، شعارها و پیام¬¬های انقلابی را در قالب زبان سادۀ عامیانه برای آگاهی و تشویق مردم به کار گرفتند. نیما نیز از زبانی نزدیک به زبان گفتار در آثار خود بهره جست. پس از او شاگردانش، بهویژه فروغ فرخزاد شعر را به گفتار طبیعی نزدیک کردند؛ بنابراین آنچه را که در دو دهۀ اخیر به آن "شعرگفتار" می¬گویند، محصول شعر بعد از فروغ است. مدعیان این نوع شعر معتقدند با اتکا بر زبان روزمره و بهره¬گیری از وزن طبیعی کلام¬، آثاری می¬آفرینند که لحن¬گفتار بر آن حاکم است و چنان وا مینمایند که گویی برای مخاطب حاضر سخن می¬گویند. اما بعضی از آنها در هماهنگی با شیوۀ شاعران موج نو و حجم، با زبان¬گفتار رفتاری نامتعارف کرده¬اند و به نوعی آشنایی¬زدایی افراطی در زبان دست زدهاند. بدین سبب می¬توان شعرگفتار را به دو دستۀ معناگرا و معناگریز تقسیم کرد. نتیجۀ بررسی¬ها نشان می¬دهد که وجوه تمایز این نوع شعر از سایر جریان¬های شعری معاصر، هنوز در حدی نیست که بتوان آن را یک جریان مستقل شعری به شمار آورد.
خلاصه ماشینی:
اين مشخصه نيـز به جنبة شنيداري زبان باز مي گردد و شاعر گفتار با بهره گيري از لحن آوايـي زبـان در جهت تأثيرگذاري بيشتر آن به سوي القاي احـساس مـورد نظـر خـود بـه خواننـده ، و دريافت آسان مفهوم شعر از جانب وي ، گام هاي موثري بر مـي دارد.
(علي پور، ١٣٨٠: ١٢٠-١٢١) د) گرايش به سادگي و عدم پيچيدگي سادگي مورد نظر در شعرگفتار، به معناي سادگي موجود در گفتارهاي روزمره نيـست ، زيرا زبان محاوره به علت تکرار بيش از حد، به عادتي زباني تبديل شده اسـت و ديگـر کسي به معنـاي تـک تـک واژه هـا در آن تـوجهي نـدارد؛ از ايـن رو، سـادگي زبـان در شعرگفتار ناشي از روزمرگي نيست ؛ بلکه به سبب بهـره منـدي از قابليـت هـاي شـعري سطوح مختلف زبان محاوره است که مردم با آن آشنايي ندارند.
بـا بررسـي دفترهـاي شعري شاعران گفتار مي توان دريافت که آنها با زبان دو نوع رفتار داشته اند و از رهگذر همين رفتارهاي زباني ، شعرگفتار به دو دسته قابل تقـسيم اسـت کـه در حـوزة زبـان ، ساختمان و تخيل تفاوت هاي خود را بيشتر بروز مي دهند.
شاعران گفتار سروده هـاي خـويش را الزامـا در قالـب وزن عروضـي شـکل نمي دهند، بلکه به سادگي سخن گفتن روزمره در پي انتقال تجربة خويش به مخاطـب و ايجاد ارتباطي عاطفي از رهگذر شعر هستند، البته در کلام روزمره نيز گاهي ممکـن است جزئي يا بخشي از کلام با افاعيل عروضي مطابقت پيدا کند، به هـر حـال ، زبـان روزمره که در شعر به زبان شاعرانه بدل مي شود نيز وزني را طلب مي کنـد کـه قابليـت لازم را براي ظهور کارکردهاي هنري نهفته در زبان گفتاري داشته باشد.