چکیده:
بینش انسان محورانه که از دوره رنسانس به بعد شالوده تفکر غربی را تشکیل میدهد، در اندیشه دینی الاهیات غربی نیز نقش اساسی و بنیانی بازی میکند؛ اما این نقش:
1. گاهی با ادیان الاهی مانعة الجمع است؛
2. زمانی با اصالت بخشی به عقل انسان فقط دین عقلانی را میپذیرد؛
3. و زمانی قابل جمع با ادیان وحیانی و الاهی است.
به بیانی دیگر:
در رابطه سلبی اومانیسم با خداپرستی انسان آن چنان در زمینه اختیار، آزادی و قدرت، خود را توانا مییابد که به نحو بالقوه یا بالفعل ادعای خدایی میکند و این نهایت درجه طغیان انسان است. در رابطه ایجابی اومانیسم با خداپرستی:
أ. عقل آدمی آن چنان فربه تلقی میشود که از وحی الاهی اظهار بینیازی میکند و قوای درونی و بیرونی انسان و طبیعت بهترین راهنما برای برای دستیابی به حقایق الاهی و سعادت دنیایی و آخرتی معرفی میشود.
ب. با تأکید بر ارزش، اختیار، آزادی و قدرت انسان، وی در مقابل عظمت پروردگار چون قطرهای در مقابل اقیانوس مشاهده میشود و میکوشد تا تمام وجود خود را در معرض انکشاف الاهی و کلمه الله قرار دهد تا با تجربه دینی و تماس وجودی با تعالی در هویتی مؤمنانه، خود را از برهوت نیستی و عدم که وجود محفوف به آن است، در یک جهش ایمانی به طرف هستی و وجود بیپایان سوق دهد و نوعی اومانیسم خدا مرکزانه را به نمایش گذارد.
خلاصه ماشینی:
"سارتر، حتی برای توجیه تصور کمال در انسان (بر اساس برهان وجودی) نیز نیازی به وجود خدا نمیبیند؛ زیرا کمالجویی او فقط در وجود «خود انسانی» خلاصه میشود تا جایی که الحاد سارتر، چیزی فراتر از الحاد فوئر باخ است که میگفت انسان خدا را به صورت خود میسازد و معتقد بود که انسان آن چه از کمال ندارد، در خدای ذهنی خود ترسیم میکند؛ لذا انسان خالق خدا [خدای مفهومی و آرمانی] است؛ اما سارتر معتقد است که انسان حتی نباید آرزو کند که کمال خدایی داشته باشد؛ بلکه باید کمال «در خود» را آرمان خویش قرار دهد.
او این سخن پروتاگوراس را که «انسان میزان همه چیز است» چه از نظر «سوژه» ذهنی و چه از جنبه «ابژه» عینی متحقق ساخت؛ بدین جهت، الاهیات اومانیستی او به طور کامل عملگرا است و خدای کانت با علم، قدرت، حضور و وحدتش، فقط ایجاد کننده زمینه صفات اخلاقی است و قبول چنین خدایی فقط از عقل انسان بر میخیزد؛ اما تسلیم به وحی در تفکر کانت جایی ندارد و عقل انسان، وحی را از صحنه بیرون کرده است.
5. کارل بارت (1886 ـ 1968 م)به نظر کارل بارت، معرفت یا شناسایی خدا با مکشوف شدن کلام او به وسیله روح القدس حاصل میشود و ضرورت ایمان و اطاعت از آن در واقعیت تحقق مییابد مضمون این ایمان وجود حقیقی خدا و ترس از او است؛ زیرا باید او را بیشتر از هر چیز دوست بداریم او که برای ما همیشه اسرارآمیز است؛ اما خود را با قطعیت و روشنی بر ما مکشوف فرموده است."