خلاصة:
عدالت اقتصادی و توزیع عادلانه درآمد در کنار مباحث مهمی چون رشد و توسعه ی اقتصادی، کاهش نرخ تورم و بیکاری، همواره مورد دغدغه ی غالب اقتصاددانان بوده است. توزیع عادلانه درآمد و کاهش نابرابری درآمدی در یک جامعه اسلامی که دارای منابع بسیار است و همچنین شناسایی عوامل موثر بر نابرابری درآمدی به منظور سیاست گذاری صحیح یک امر ضروری و بدیهی است. هدف این مقاله بررسی اثر تجارت و سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر توزیع درآمد در کشور ایران است. براساس مبانی نظری و مطالعات تجربی مدلی ارائه می گردد که در آن نابرابری درآمدی (ضریب جینی) تابعی از چند متغیر اعم از سهم تجارت در تولید ناخالص داخلی و سهم سرمایه گذاری مستقیم خارجی در تولید ناخالص داخلی، در نظر گرفته می شود. فرضیه تحقیق تاثیرگذاری مثبت تجارت و سرمایه گذاری مستقیم خارجی برکاهش نابرابری درآمدی در کشور ایران است. روش خود توضیح با وقفه های گسترده برای بررسی وجود رابطه بلند مدت میان متغیرها به کار گرفته شده و ضرایب مربوط به مدل های بلند مدت و تصحیح خطا در مورد نابرابری درآمدی برای 33 سال از سال1357 تا 1389 برآورد گردیده اند. نتایج حاصله نشان دهنده وجود یک رابطه بلند مدت بین متغیرها است و اینکه افزایش تجارت منجر به کاهش نابرابری درآمدی و افزایش جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی سبب افزایش نابرابری درآمدی در بلند مدت می شود.
ملخص الجهاز:
com سعید دائی کریم زاده استادیار گروه اقتصاد، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد خوراسگان (اصفهان) تجارت / سرمایهگذاری مستقیم خارجی / نابرابری درآمدی / خود توضیح با وقفههای گسترده / مدل تصحیح خطا چکیده عدالت اقتصادی و توزیع عادلانه درآمد در کنار مباحث مهمی چون رشد و توسعهی اقتصادی، کاهش نرخ تورم و بیکاری، همواره مورد دغدغهی غالب اقتصاددانان بوده است.
نتایج حاصله نشان دهنده وجود یک رابطه بلندمدت بین متغیرها است و اینکه افزایش تجارت منجر به کاهش نابرابری درآمدی و افزایش جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی سبب افزایش نابرابری درآمدی در بلندمدت میشود.
بنابراین میتوان تأثیر تجارت بر رفاه و نابرابری درآمدی را به صورت ذیل دستهبندی کرد: اول: تغییر قیمت کالاهای قابل مبادله و دسترسی بهتر و آسانتر آنها به محصولات جدید، دوم: تغییر دستمزدهای نسبی نیروی کار ماهر و غیر ماهر و هزینه سرمایه و در نتیجه تأثیر بر اشتغال افراد فقیر، سوم: تأثیر بر درآمدهای دولت از محل مالیاتهای تجاری و کاهش توانایی آن برای تامین اعتبار برنامههایی برای فقیران، چهارم: ایجاد تغییر در انگیزههای سرمایهگذاری و نوآوری و تأثیر بر رشد اقتصادی، پنجم: تأثیر بر میزان آسیبپذیری اقتصاد در برابر شوکهای منفی خارجی (بنیستر و تاوگ، 1381).
او همچنین در مورد پایداری، اقتصاد کلان و حکمرانی بحث میکند و به این نتیجه میرسد که تجارت تأثیر مثبت بر توزیع درآمد دارد درحالی که FDI و تورم باعث افزایش نابرابری میشوند و در بلندمدت اشتغال در صنعت، تجارت و صادرات کارخانهای میتواند تأثیر منفی FDI و تورم را بر نابرابری کاهش دهد.