خلاصة:
مولوی یکی از شخصی تهای برجسته تاریخ و تمدن ایران اسلامی است که به لحاظ جامعیت فکر و آرا
و اندیشههای بدیعش همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است . مولانا علاوه بر آن که شاعری
چیره دست و تواناست دیدگاه های ارزشمندی در زمینه عرفان، اخلاق و کلام و غیره نیز دارد. بنابراین
هدف پژوهش حاضر نیز بررسی داستان های مثنوی مولوی بر اساس شاخص ها ی جبر و اخ تی ار در
دیدگاه تربیتی، کلامی و عرفانی مولاناست. روش پژوهش حاضر تحلیل محتوای کیفی با رویکرد
توصیفی تفسیری میباشد. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه حکای ات، اشارات و تمث یلات دفاتر
شش گانه مثنوی مولوی تشکیل میداد که با توجه به امکان بررسی کلیه حکایات، اشارات و تمث یلات،
بجای نمونه گیری، بررسی به صورت سرشماری انجام شد. در نهایت تعداد 66 درون مای ه و مضمون
مرتبط با مسئله جبر و اختیار از موارد مورد بررسی استخراج شد. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از
آن است که ذوق و اندیشه عرفانی مولوی از یک سو و نگرش او به مسئله تربیت پذیری انسان از سوی
دیگر موجب شده است که مولوی در مثنوی خود نسبت به جبر و اختیار نظری متفاوت داشته باشد. از
دیدگاه تربیتی و اخلاقی مولوی، با توجه به دو سوی حیوانی و فرشتگی انسان و انتخ اب گریزناپذ یر
ذاتی و دائمی که هویت اخلاقی انسان را میسازد، با جبرگرایی به شدت مخالفت میکند و جبری ان را
فریبکار مینامند. از دیدگاه کلامی نیز جبر متکلمان را جبر عامه نامیده ، معتقدان به آن را ب یاعتبار
میداند. دیدگاه عرفانی مولوی نیز درباره جبر و اختیار بیان کننده آن است که وجود مطلق فقط از آن
خداوند است و هر خیر و شری از جانب اوست و این جبر عامه نیست بلکه اثر معیت با حق و حاصل
فنا در ذات خداوندی است.
ملخص الجهاز:
نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که ذوق و اندیشه عرفانی مولوی از یک سو و نگرش او به مسئله تربیت پذیری انسان از سوی دیگر موجب شده است که مولوی در مثنوی خود نسبت به جبر و اختیار نظری متفاوت داشته باشد.
به هر ترتیب در پاسخ بـه پرسـش یادشـده همواره سه رأی کلی وجود داشته است : گروهی طرفدار جبرنـد و هـیچ یـک از اعمـال انسان را اختیاری نمی دانند و گروهی دیگر، از اختیار انسـان جانـب داری کـرده او را در پاره ای از رفتارهای خودمختار می پندارند و گروه سوم نه جبر را می پذیرند و نه اختیـار را بلکه راه میانه این دو را برگزیدند.
عشق موجب می شود که عاشق ، فعل و ذات خود را فـانی در معشـوق ببینـد و لذا خودخواهی و ناخشنودی که لازمه جبر است ، برای عاشق وجود ندارد: لفـــظ جبـــرم عشـــق را بـــی صـــبر کـــرد وانکــه عاشــق نیســت ، حــبس جبــر کــرد این معیت با حـق اسـت ، ایـن جبـر نیسـت ایــن تجلــی مــه اســت ، ایــن ابــر نیســت (مولوی ٥/١/١٣٧٠-١٤٦٤) دیدگاه تربیتی مولوی در باره جبرو اختیار بی هیچ تردیدی مولانا تعلیم و تربیت را امری ضروری می داند .
دیدگاه عرفانی مولوی نیز درباره جبر و اختیار بیان کننده آن است که وجود مطلق از آن خداوند است و هر خیر و شری از جانب اوست و این جبر عامه نیست بلکه اثر معیت با حـق اسـت و حاصـل فنـا در ذات الهی است که هدف نهایی عرفان و اخلاق است .