خلاصة:
این پژوهش به شناسایی ملزومات موردنیاز برای ارتقای اثربخشی آموزشهای ضمنخدمت کارکنان اداری دانشگاه آزاد اسلامی و ارائه الگویی مفهومی در این زمینه میپردازد که در دو مرحله با رویکرد آمیخته انجام شد. ابتدا ازطریق مصاحبههای نیمهساختیافته با 10 نفر از متخصصان آموزش ضمنخدمت دانشگاه آزاد، ملزومات موردنیاز برای ارتقای اثربخشی آموزشهای ضمنخدمت در چهار مرحله نیازسنجی، طراحی، ارائه و ارزشیابی این برنامهها شناسایی و با روش سهمرحلهای گرانددتئوری، تحلیل و مفهومسازی شدند. سپس ازطریق پرسشنامه طیف لیکرت، دیدگاه 354 نفر از کارکنان اداری این دانشگاه درباره این ملزومات مورد بررسی قرار گرفت. درمجموع 14 عامل بهعنوان ملزومات مورنیاز برای ارتقای اثربخشی آموزشها شناسایی و در سه دسته ملزومات: ساختاری، رفتاری و محیطی تبیین شدند و ازنظر کارکنان اداری دانشگاه مورد تأیید قرار گرفتند.
This research is intended to identify the requirements of improving the effectiveness of in-service training of administrative employees of the Islamic Azad University, and to design a conceptual model in this regard. It is a mixed research conducted in two stages. In the first stage, the requirements of improving the effectiveness of in-service training were identified in four stages of needs analysis, designing, presentation and evaluation of these programs were identified through semi-structured interviews with 10 in-service training specialists of Azad University. The data were analyzed and conceptualized in three stages. Afterwards, using the Likert scale questionnaire, the views of 354 administrative employees of the university were explored regarding these requirements. All in all, 14 factors were identified as the necessary requirements for improving the effectiveness of training. They were explained in three categories of requirements: structural, behavioral and environmental. They were confirmed by the administrative employees of the university.
ملخص الجهاز:
بدينمنظور، ملزومات موردنياز براي ارتقاي اثربخشي آموزشهاي ضمنخدمت از ديدگاه کارشناسان، مديران و مجريان برنامههاي آموزش ضمنخدمت دانشگاه آزاد و براساس تجربه زيسته آنها از طراحي، اجرا و ارزيابي اين نوع آموزشها با روش مصاحبه شناسايي و درقالب يک الگوي مفهومي تبيين ميشود، سپس اجزاي اين الگو از نظر کارکنان بخش اداري که تجربه حضور در اين دورهها را داشتهاند، ازطريق پرسشنامه طيف ليکرت، مورد ارزيابي و اعتبارسنجي قرار ميگيرد.
مدل مفهومي پژوهش 235 براساس اين مدل، ملزومات موردنياز ارتقاي اثربخشي آموزشهاي ضمنخدمت کارکنان اداري دانشگاه آزاد در چهار مرحله نيازسنجي، طراحي آموزشي، ارائه و ارزشيابي برنامه مورد بررسي قرار ميگيرند و در هر مرحله روي مؤلفههايي تمرکز ميشود که از الگوي پاتريک (رشتياني، ٩٣١٧)، الگوي آموزش ضمنخدمت به عنوان مشاوره (سرداري، ٩٣١٥)، الگوي ايزو ٩٧٧٩٥ (خراساني و دنيوي، ٩٣١٥: ٨)، الگوي سيستمي آموزش (تشکلي، ٩٣١٠)، الگوي جامع آموزش در سازمانها (عزتي و ديگران، ٩٣١٠)، الگوي نادلر (نوري، ٩٣١٧)، الگوي انتقالي ارزيابي آموزشي (سرداري، ٩٣١٥) استخراج شدهاند.
باتوجهبه اينکه اين پژوهش ابتدا درصدد شناسايي ملزومات و ملحظاتي بود که بايد در مراحل مختلف آموزش ضمنخدمت کارکنان اداري دانشگاه آزاد اسلمي مدنظر قرار گيرند تا اثربخشي اين آموزشها ارتقا يابند، ازاينرو، از رويکرد کيفي براي شناسايي اين ملزومات استفاده شد.
Borate, Neeraj& Dr. Gopalkrishna& Dr. Shiva Prasad H&C, Sanjay L, )2014( , A Case Study Approach for Evaluation of Employee Training Effectiveness and Development Program,The International Journal Of Business & Management, 2, 6, 1-10.
An Evaluation of an Innovative In-Service Teacher Training Model in Turkey, International Journal of Higher Education, 8, 1, 23-36.