خلاصة:
فرهنگ سازمانی همچون بسیاری دیگر از مفهوم حوزه مدیریت و سازمانها، واجد معانی گوناگون و
مفهوم سازیهای متفاوتی است. در این بستر، هر محققی به فراخور رویکرد و تخصص مطالعاتیاش،
بخشهای مختلفی از این واژه را مدنظر قرار داده است. برخی فرهنگ سازمانی را به مثابه برنامهریزی
گروهی افکار انسانها که منجر به تمایز کارکنان یک سازمان از دیگر محیطهای سازمانی میگردد، در
نظر گفتهاند. گروهی فرهنگ سازمانی را به شیوه انجام دادن کارها تعبیر نموده و برخی دیگر از
اندیشمندان، فرهنگ سازمانی را مدلی از مفروضات بنیادین و مشترک در میان مجموعه ای از انسانها
دانستهاند که آن را به واسطه درک و فهم و حل مسائل درونی- بیرونی شان فراگرفته اند. در تعاریف دیگر
از این اصطلاح، فرهنگ سازمانی به گروهی پایدار از ارزشها، احساسات، باورها و مفروضات تعبیر
گردیده است که مختص یک محیط سازمانی بوده و وجه ممیزه آن محسوب میگردد. فرهنگ سازمانی از
دیدگاهی به عنوان رویههایی از ساخت واقعیت تعبیر شده است که به کارکنان سازمانها اجازه میدهد تا
رخدادهای ویژه، افعال و فعالیتها، اهداف، ایدهها و نظرات و یا وضعیتها را به صورتی متمایز، ادراک
نمایند. با مفهومسازی فرهنگ سازمانی به عنوان نحوه انجام شدن فعالیتهای سازمانی دایره این مفهوم
توسعه بخشیده شده و آن را شامل شیوه تولید کالا در کارخانهها، نحوه تخصیص حقوق و مزایا، نحوه
رفتار با منابع انسانی و شیوه انجام شدن دیگر عملیاتهای سازمانی تعریف کردهاند
ملخص الجهاز:
دانشيار گروه علوم تربيتي، واحد کرج ، دانشگاه آزاد اسلامي، تهران ، ايران چکيده فرهنگ سازماني همچون بسياري ديگر از مفهوم حوزه مديريت و سازمان ها، واجد معاني گوناگون و مفهوم سازي هاي متفاوتي است .
با وجود يک فرهنگ قوي و منسجم ، افراد ضمن کسب آگاهي بيشتر پيرامون اهداف و استراتژي هاي سازمان ، نسبت به ارزش ها و هنجارها احساس مسؤليت و تعهد از کارها احساس رضايت ميکنند که اين مهم با وجود مديريت قوي به بهبود روحيه و انگيزش و در نهايت افزايش عملکرد سازماني و کمال منجر ميشود.
اين ارزش ها اصولا بر مفاهيم زير پايه ريزي مي شوند: ــ ماهيت انسان ــ روابط در سازمان ــ اثربخشي وظايف ــ دستاوردها و نتايج سازمان ــ رفتار با ارباب رجوع و مردم ــ اهميت کار تيمي ــ نوع ارزيابي و روند پاداش دهي ــ نحوه ي برطرف کردن مشکلات ــ قابل پيش بيني بودن و تعيين مسير و ثبات ــ نوآوري و ريسک پذيري ــ روحيه ي رقابتي ــ سرعت عمل ، تلاش و پشتکار درجات مختلف سلسله مراتب دومين جزء در تعريف فرهنگ سازماني ، مشخص کردن سلسله مراتب و ميزان اهميت آن است .
باآنکه فرهنگ سازماني مجموعه اي از باورها و ارزش هاي همگاني و مشترک است که بر انديشه و رفتار اعضاي يک سازمان اثر مي گذارد، ولي بايد همواره توجه داشت که ميان باورهاي بنيادي و آرزوهاي مديريت بلندپايه و باورها و هنجارهاي روزانه کارکنان يک جدايي آشکار وجود دارد.
Knowledge Management Practices, Organizational Learning Capability and Innovation of Professional Development: An Empirical Study in Private Higher Education Institutions, USM.