Abstract:
چکیده میتوان از وبلن بهعنوان اصلیترین شخصیت و بنیانگذار مکتب نهادگرایی نام برد؛ کسی که با مطالعات خطشکنانه خود، تمام سنتهای فکری و فلسفی اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم را در حوزه اقتصاد متحول ساخت. نفوذ علمی وبلن به حدی زیاد است که هنوز هم در کانون توجه و مطالعات اقتصاددانان قرار دارد. نظر به نقش بیبدیل وبلن در شکلگیری اقتصاد نهادگرا، در این مقاله سعی میشود بهطور مشخص جنبههای مختلف آرا و تفکرات او مورد بررسی قرار گیرد. در واقع، نکته مهم و مورد نظر این است که نظریهها و ایدههای اصلی این اندیشمند بزرگ چه بوده است؟ او چه چیز اقتصاد مرسوم را ناکافی میدانسته که سعی در بنا کردن مکتبی به نام اقتصاد نهادگرا داشته است؟ رویکرد روششناختی او به علم اقتصاد چه بوده است؟ این رویکرد چه تحولی در این حوزه از معرفت بشری بهوجود آورده است؟ بینش خاص وبلن باعث میشود چنین پرسشهایی در ارتباط با اندیشههای او از اهمیت بسیار زیادی برخوردار شوند، زیرا در تاریخ اندیشههای علم اقتصاد، او شدیدترین حملات را به مبانی معرفتشناختی و روششناختی اقتصاد مرسوم انجام داد. در این راستا، این مقاله ضمن توجه به پرسشهای یادشده، تعدادی از مهمترین دستاوردهای وبلن را مورد بررسی قرار میدهد و برخی از نوآوریهای معرفتشناسانه، روششناسانه و نظری او را شناسایی و ارایه میکند.
Veblen was one of the most famous founding fathers of institutionalism who، with his pioneering studies، revolutionized economics in all its intellectual and philosophical traditions of the late nineteenth and early twentieth century. His scientific works were so influential that there are still a lot of endeavors to find out his viewpoints. Considering the unparalleled role of him in the development of institutional economics، this paper will specifically study different aspects of his ideas and thoughts. In fact، the important point is that what are the main theories and ideas of this great savant? What aspects of conventional economics were insufficient that encouraged him to build a school with the name of institutional economics? What was his methodological approach to economics? What kind of transformations this approach has created in the scope of economic knowledge? Veblen's unique vision makes such questions regarding his thoughts as considerable important ones. For، in the history of economic thought، his attack to epistemological and methodological foundations of conventional economics is one of the most serious ones. In this context، this paper will address the above questions، and scrutinize a few aspects of his important achievements and will represent some of the epistemological، methodological and theoretical innovations of his works.
Machine summary:
"او مانند کامنز، مبنای معرفتی علم اقتصاد را از رابطه انسان با طبیعت به رابطه انسان با انسان تغییر داد و فرهنگ را به عنوان مهم ترین عنصر در این راه معرفی کرد تا جایی که تکامل را مترادف با فرآیند رشد فرهنگی میدانست و معتقد بود تا زمانی که اقتصاد به این عرصه وارد نشود به هیچ دانش و معرفت حقیقی دست نخواهد یافت ، اما وبلن در روش شناختی خود نیز نوآور بود؛ نه به قیاس باور داشت و نه به استقرا دل خوش کرده بود، او هر دو را مستحق سرزنش میدانست و معتقد بود، شناختی که از این مجاری حاصل میشود چندان قابل اتکا نخواهد بود.
در مجموع ، وبلن معتقد بود که توسل به بن انگاره هایی مانند غایت شناسی موجب شده است اقتصاد مرسوم نتواند موضوع مهم تغییرات نهادی را در تحلیل های خود بگنجاند و منظور او از اینکه علم اقتصاد یک علم تکاملی نیست ٣ تا حد زیادی ناظر به این بحث است که نظریه های آن تغییرات 1- Habituation 2- Conventional Requirements ٣- یکی از نکاتی که اغلب در خصوص آن سوء تعبیر وجود دارد، منظور وبلـن از مفهـوم تکـاملی بـودن اسـت .
همان طور که هاجسون (٢٠٠٤) نیز تأکید میکند، یکی از پیامدهای مهم تأکید وبلن بر ایده علیت تجمعی به چالش کشیده شدن انسان اقتصادی مطرح در نظریه های اقتصاد جریان اصلی است ، زیرا براساس روش شناسی وبلن ، انسان دستخوش فرآیندهای تکاملی است ، ازاین رو، نمیتوان او را ثابت یا داده شده ٤ فرض کرد."