Abstract:
مدیریت زنجیره تأمین و مدیریت کیفیت فراگیر از فلسفههای مدیریتی هستند که بهعنوان سیستمهای بزرگ مدیریتی شامل مجموعهای از اقدامات هستند. شباهتها و تفاوتهایی بین اقدامات مدیریت کیفیت فراگیر و اقدامات مدیریت زنجیره تأمین وجود دارد که میتوانند از یکدیگر پشتیبانی یا ممانعت کنند. شناخت و شناسایی ابعاد عملکرد زنجیره تأمین و اعمال مدیریت کیفیت فراگیر، درک بهتری از روابط و تعاملات میان تأمینکنندگان را موجب میشود و با استفاده از آن میتوان به عملکرد بهتر زنجیره تأمین دست یافت. در پژوهش حاضر به تشریح ابعاد «اقدامات مدیریت کیفیت فراگیر» و «عملکرد زنجیره تأمین» پرداخته شده و چگونگی تأثیر «اقدامات مدیریت کیفیت فراگیر» بر «عملکرد زنجیره تأمین» در زنجیره تأمین «شرکت سایپا» بررسی شده است. روش پژوهش حاضر، توصیفی- همبستگی است و برای آزمون فرضیهها و پاسخگویی به سؤالهای پژوهش از آزمونهای «ضریب همبستگی» و «مدلسازی معادلات ساختاری» استفاده شده است. در این پژوهش، ضرایب همبستگی نشان میدهند بین «عملکرد زنجیره تأمین» و «اقدامات مدیریت کیفیت فراگیر» ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج مدلسازی معادلات ساختاری در حوزه اقدامات مدیریت کیفیت فراگیر، بهترتیب بر ابعاد «مدیریت منابع انسانی، تعهد و راهبرد، بررسی و تحلیل اطلاعات و تمرکز بر مشتری» تأکید دارد؛ همچنین در حوزه عملکرد زنجیره تأمین، بهترتیب عوامل عملکرد کیفیت، عملکرد انعطافپذیری، عملکرد تحویل و عملکرد هزینه اهمیت مییابند.
Machine summary:
نتایج بررسی فرضیه فرعی ١، نشان دهنده وجود رابطه علی مثبت و معناداری بین بعد تعهد و استراتژی «اقدامات مدیریت کیفیت فراگیر» و «عملکرد زنجیره تأمین » است ؛ بنابراین فرضیه فرعی ١، تأیید میشود؛ درنتیجه می توان ادعا کرد که بعد «تعهد و راهبرد» از ابعاد اقدامات مدیریت کیفیت فراگیر در جامعه موردنظر در سطح اطمینان ٩٥ درصد بر عملکرد زنجیره تأمین تأثیرگذار است .
نتایج بررسی فرضیه فرعی ٢، نشان دهنده وجود رابطه علی مثبت و معناداری بین بعد تمرکز بر مشتری «اقدامات مدیریت کیفیت فراگیر» و «عملکرد زنجیره تأمین » است ؛ بنابراین فرضیه فرعی ٢ تأیید میشود؛ درنتیجه می توان بیان کرد که بعد «تمرکز بر مشتری» از ابعاد اقدامات مدیریت کیفیت فراگیر در جامعه موردنظر در سطح اطمینان ٩٥% درصد بر عملکرد زنجیره تأمین تأثیرگذار است .
نتایج بررسی فرضیه فرعی ٣، نشان دهنده وجود رابطه علی مثبت و معناداری بین بعد مدیریت منابع انسانی «اقدامات مدیریت کیفیت فراگیر» و «عملکرد زنجیره تأمین » است ؛ بنابراین فرضیه فرعی ٣، تأیید میشود؛ ازاین رو می توان گفت که بعد «مدیریت منابع انسانی» از ابعاد اقدامات مدیریت کیفیت فراگیر در جامعه موردنظر در سطح اطمینان ٩٥ درصد بر عملکرد زنجیره تأمین تأثیرگذار است .
به این معنا که فرضیه های پژوهش پذیرفته میشود و بین ابعاد «تعهد و راهبرد، تمرکز بر مشتری، مدیریت منابع انسانی و بررسی و تحلیل اطلاعات » و «عملکرد زنجیره تأمین » در زنجیره تأمین «شرکت سایپا»، رابطه مثبت و معنادار وجود دارد و به طورکلی «اقدامات مدیریت کیفیت فراگیر» بر عملکرد زنجیره تأمین تأثیرگذار است .