Abstract:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین هوش سازمانی با چابکی سازمانی با نقـش میـانجی مـدیریت دانـش کارکنـان آمـوزش و پرورش است . روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است . جامعه آماری تحقیق شامل کلیه کارکنان آموزش و پرورش منطقـه ١٠ در شهر تهران می باشد که دهد که بر اساس آخرین آمار و اطلاعات تعداد این کارکنان ١١٠ نفـر مـی باشـد. بـا اسـتفاده از روش نمونه گیری ساده ، ٨٦ نفر به عنوان عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور سنجش متغیرهای مورد اسـتفاده در پـژوهش از سه پرسشنامه مدیریت دانش نیـومن (٢٠٠٠)، چـابکی سـازمانی شـریفی و ژانـگ (٢٠٠٤)، هـوش سـازمانی آلبرخـت (٢٠٠٢) استفاده گردید. روایی هر سه پرسشنامه توسط صاحبنظران تایید شد و پایایی پرسشنامه با توجه محاسبه ضریب آلفای کرونبـاخ برای هوش سازمانی ٠/٨٣، برای چابکی سازمانی، ٠/٨٤ برای یادگیری سازمانی، ٠/٨٢ به دست آمـد. بـرای تجزیـه و تحلیـل از روش های آماری توصیفی و آمار استنباطی (مدل معادلات ساختاری) استفاده شد. یافتـه هـای پـژوهش نشـان داد کـه هـوش سازمانی بر چابکی سازمانی و مدیریت دانش رابطه دارد. نتایج همچنین نشان داد که مدیریت دانش بـر چـابکی سـازمانی تـاثیر مثبت و معناداری دارد. نتایج مدل معادلات ساختاری همچنین نشان داد که مدیریت دانش نقش میانجی را در رابطه بین هوش سازمانی و چابکی سازمانی دارد.
The present research aims to investigate the relationship between organizational intelligence and organizational
agility with the mediating role of the knowledge management of the employees from the education department. A
descriptive and correlational research method has been used in this study. The study population includes all
employees of the Department of Education of District 10 in Tehran, whose number was 110 employees according
to the latest figures and statistis. A total of 86 employees were selected from among the study population as the
sample size using simple random sampling method. In order to measure the variables used in the study, we used
the following three questionnaires: Neumann's (2000) Knowledge Management Questionnaire, Sharifi and
Zhang's (2004) Organizational Agility Questionnaire, and Albrecht's (2002) Organizational Intelligence
Questionnaire. The validity of the three questionnaires was confirmed by experts and their reliability was
obtained based on calculation of Cronbach's alpha coefficient as 0.83, 0.84, and 0.82 for Organizational
Intelligence Questionnaire, Organizational Agility Questionnaire, and Organizational Learning Questionnaire
respectively. The descriptive and inferential statistics (structural equation modeling) methods were used for the
analysis. The results showed that organizational intelligence is associated with knowledge management and
organizational agility. The results also revealed that knowledge management has a significant positive impact on
organizational agility. The structural equation modeling results also showed that knowledge management acts as
a mediator in the relationship between organizational intelligence and organizational agility.
Machine summary:
هم چنین هوش سازمانی به طور کلی با توجه به مناطق و نواحی مختلف متفاوت نبود؛ در حالی کـه بـین معلمان و مدیران متفاوت بود پژوهش رشمن و محمود٣ (٢٠١٠) بر روی کسب وکارهای کوچک و متوسط مالزی و پاکستان ، نشـان مـی دهـد کـه محققـین ، عوامل مهم موفقیت را در قالب ١٢ مورد بیان داشته اند که شامل موارد زیر می شود: حمایتهای مدیریت عالی ، فرهنـگ مناسـب دانشی ، منابع مالی ، زیر ساختهای تکنولوژیک ، روابط بین بخشها، توسعه منابع انسانی ، بکارگیری افـراد دانـش مـدار، اسـتراتژی مدیریت دانش ، پاداشها و مشوق های عملکرد دانش ، فعالیتها و فرآینـدهای سیسـتماتیک مـدیریت دانـش ، ارزشـهای محـوری ، کسب و کار و زیر ساختهای سازمانی سالینا و همکاران ٤ (٢٠١١) در تحیق خود تحت عنوان سرمایه فکری واسطه بین مدیریت دانش و عملکرد سازمانی است ، نتـایج نشان داد که مدیریت دانش پیش نیاز سرمایه فکری است و سرمایه فکری بعنوان یک واسطه می باشـد کـه از طریـق مـدیریت دانش بر عملکرد سازمانی اثر می گذارد، همچنین نشان داد که ترکیب مدیریت دانش بعنوان قابلیت سازمانی با سـرمایه فکـری به عنوان یک استراتژی مهم سازمانی در بهبود عملکرد سازمانی کمک می کند.
در همین زمینه یافته های پژوهش با نتایج تحقیق طبرسا و همکاران (١٣٩١) همخوانی و مطابقت دارد که در پژوهشی به این نتایج دست یافتند که ارتباط مثبت و معناداری بین هوش سازمانی و مولفه های آن (بینش راهبردی، سرنوشت مشترک، میل به تغییر، هم سویی و تجانس ، روحیه ، به کارگیری دانش و فشار عملکردی) با خلق دانش بود.