Abstract:
در پارهای از آیات و روایات، از زوج بودن آفریدهها سخن به میان آمده است. آیا این گزاره با یافتههای علم بشری سازگار است؟ این دو سوالی است که در این نوشتار پی گرفته میشود. گرچه اندیشمندان و مفسرین جسته و گریخته به این مقوله پرداختهاند، بررسی جامعی در این زمینه صورت نیافته است. دربارۀ معنا و مقصود از زوجیت، دستکم میتوان چهار احتمال را مطرح کرد: جفت مکمل، مثل یا ضد داشتن یا مرکب بودن. مقالۀ پیش رو با رویکردی تحلیلیـ توصیفی، نشان میدهد هر یک از این معانی، علاوه بر اینکه با لغت سازگارند، با ادلۀ نقلی تطابق نسبی دارند و میتوانند مقصود ادله باشند. همچنین این معانی با دستاوردهای علم و عقل بشر نیز همسویند. علاوه بر چهار احتمال یادشده، احتمال اراده جمیع این معانی به نحو استعمال لفظ در بیش از یک معنا و همچنین احتمال ارادۀ معنای جامع بین چهار معنای یادشده نیز وجود دارد و قابل پذیرش است.
Machine summary:
علاوه بر چهار احتمال يادشده، احتمال اراده جميع اين معاني به نحو استعمال لفظ در بيش از يک معنا و همچنين احتمال ارادۀ معناي جامع بين چهار معناي يادشده نيز وجود دارد و قابل پذيرش است.
ميتوان فرض کرد براي ايجاد يا تکامل شيء ثالثي، وجود دو عقل عرْضي لازم باشد، بدون اينکه اين دو عقل عرضي همديگر را کامل کنند؛ اما در عقول طوليه، حتي همين هم قابل تصديق نيست؛ چراکه عقل ما دون هيچ استقلالي از عقل فوقاني ندارد و لذا اثر مستقلي در شيء ثالث هم نميتواند داشته باشد.
همچنين طبق معناي الف، اگر ضعف و شدت را دخيل کنيم، لازمۀ مثل داشتن همۀ اشيا اين است که در مورد هيچ صفتي بين مخلوقات «کاملترينِ منحصربهفرد» نداشته باشيم؛ در حاليکه عقل اول و مخلوق بيواسطۀ واجبالوجود، از منظر فلاسفه در تمام صفات «کاملترينِ منحصربهفرد» است (صدرالمتألهين، 1981م، ج7، ص263).
همچنين در روايات بسياري، بر مثل و شبيه و نظير نداشتن خداي متعال تأکيد شده است (کليني، 1407ق، ج1، ص86، 92، 100و102- 104)؛ لذا اين احتمال تقويت ميشود که تأکيد بر زوج نداشتن خداوند نيز به همين مطلب اشاره داشته باشد.
اگر زوج به معناي جفت مکمل باشد، با لغت و برخي کاربردهای قرآني ديگر سازگار است و بر آيۀ مورد بحث نيز قابل تطبيق است؛ بعضي روايات نيز آن را تقويت ميکنند؛ شواهد تجربي نيز آن را تأييد ميکند؛ اما اگر بخواهد با قضاياي فلسفي در تعارض نباشد، بايد شامل همه يا برخي از مجردات نباشد.
زوج به معناي ضد در لغت ذکر شده است و بر اين آيه نيز قابل تطبيق است؛ اما کاربرد قرآني مشهودي ندارد.