Abstract:
آیتالله سید محمود طالقانی& به عنوان یکی از شخصیتهای مذهبی ـ سیاسی، نقش برجستهای در پیروزی انقلاب اسلامی داشتتند. ایشان بنابر تفکر توحیدی خویش، بر این باور بودند که حاکمیت، تنها از آن خداست و هیچ انسانی بر انسان دیگر اولا و بالذات حق سلطه و حاکمیت ندارد؛ اما این به معنای نفی حکومت و حاکمیت بالعرض در میان مردم نیست. ایشان با اذعان به ضرورت وجود حکومت و زمامداری جامعه، مخالف حکومت استبدادی و سیطرۀ متفردانه بودند. به نظر ایشان، مجتهدان جامع الشرایط و علمای عادل برای اداره جامعه و نظارت بر آن از امام معصوم نیابت دارند؛ این نظارت در فرض امکان دخالت، تام و تمام است و از آن میتوان با تعبیری چون «نظارت ولایی» یاد کرد.
Machine summary:
ایشان در مقدمهای که بر کتاب تنبیه الامّة نائینی نگاشته، چنين آوردهاند: چنانکه اراده خداوند در سراسر جهان حکومت دارد، در اختیار و اراده و اجتماع انسانی هم که جزء ناچیزی از جهان است، باید حاکم باشد و حکومت تنها برای خداوند است، إن الحکم إلا لِلّه، و این اراده برای بشر به صورت قانون و نظامات درآمده و در مرتبه بعد، کسانی حاکم به حق و ولی مطلقاند که اراده و فکر و قوای درونی آنان یکسره تسلیم این قوانین باشند که پیامبران و امامان هستند و در مرتبه بعد از آن، ما شیعیان معتقدیم که کار اجتماع به دست علمای عادل و عدول مؤمنین است که هم عالم به اصول و فروع دیناند و هم خود محکوم ملکة عدالتاند و اینجا نوبت به انتخاب و تعیین مردم میرسد (طالقانی، 1334، ص14و 15).
ولايت فقيه در انديشه آيتالله طالقانی& برخی ادعا کردهاند که ولایتفقیه در اندیشه آيتالله طالقانی& جایی نداشته است (یوسفی اشکوری، 22/6/92)؛ درحاليکه ايشان درباره حکومت در دوران غیبت معصوم معتقد بودند: «کار اجتماع به دست علمای عادل و عدول مؤمنين است که هم عالم به اصول و فروع دیناند و هم خود محکوم ملکة عدالتاند» (طالقانی، 1334، ص15).
این مطلب در واقع همان نيابت و ولایتفقیه از جانب معصوم است که آیتالله طالقانی& به شیوه و بيان خود مطرح نموده است؛ گرچه امروزه برخی به دنبال این هستند که در اذهان مردم این موضوع را جا بیندازند که ایشان خواهان نظام شورایی بودند، ولایتفقیه در اندیشه او جایی نداشت يا اينکه مخالف اصل ولايت فقيه بودند و به آن رأی ندادند (ميرموسوی، 95، ص22).