Abstract:
در برابر قیاس و استقرا که رسیدن از جزء به کل یا از کل به جزء است، تمثیل قرار گرفته است که نوعی تشبیه کل به کل یا رسیدن از کلیت یک چیز به کلیت چیز دیگر است. واقعیتهای تمثلی غالباً عاریتی، مجازی، مشابه یا مدلول وارههایی از واقعیتهای عینی هستند که در آنها کلیت تصویری یک متن واقعیت مجازی است که جایگزین یک تصویر کلی از یک واقعیت عینی میشود. معمولاً کسانی که در حوزه سیاسی، اجتماعی یا اعتقادی حرفهای زیادی برای گفتن دارند، از تمثیل بهره میگیرند. در دوره مشروطه خفقان ناشی از فضای استبدادی سبب شد تا شعرا و نویسندگان از بیان صریح اوضاع اجتماعی و سیاسی بپرهیزند و در بیان مضامین سیاسی و انتقادی و انتقاد از وضع موجود به رمز، استعاره و تمثیل روی بیاورند و ادبیاتی زیر زمینی را شکل دهند. با عنایت به وفور تمثیل در دوره مشروطه و با در نظر گرفتن ویژگیهایی که این فن به نسبت ادوار پیش از خود دارد، در این مقاله پس از مختصری در باب تمثیل و بررسی ویژگیهای سیاسی دوره مشروطه، به تحلیل تمثیل در دوره مشروطه پرداخته شده است.
Against decuction and induction is allegory which is a type of likening general to general or reaching from a thing generality to another thing generality. Allegorical realites are often borrowing, virtual, similar or effects of objective realites in which a text pictorial generality is virtual reality that substitutes an objective reality. Usually people are influential in political, social or religious areas use allegory. In constitutionalism, the silence resulted from autarchy space was caused to poets and authors avoid expressing social and political conditions explicitly and in expressing political and critical contents use secret, metaphor and allegory and form underground literature. With regard to allegory frequency in constitutionalism and considering properties this technique has over past ages in this article, the allegory in constitutionalism has been analyzed.
Machine summary:
اما از جمله کتبي که به تحليل اين فن در دوره معاصر پرداخته ، کتاب آيينه معني از اکبر شاميان ساروکلائي (انتشارات علمي و فرهنگي : ١٣٩٢) است نويسنده به صورت گذرا سيري بر تغيير و تحولات انواع تمثيل دردوره معاصر پرداخته است .
تمثيل ازين دوره به بعد (که در ادوار بعد شدت نيز مي يابد) علاوه بر اهدافي که شاعر در زمان خلق آن دارد، نقش موثري در هماهنگ کردن و يک پارچه کردن تصاوير از ابتدا تا انتهاي شعر دارد و به اين طريق کل شعر (نه مانند سبک هندي در يک بيت ) يکدست مي شود.
او در روش آفرينش ، به کمک تمثيل ، اساس آفرينش را بر پايه مساوات مي نهد: در دست بانوئي ، به نخي گفت سوزني کاي هـرزه گرد بي ســـر و بي پا چه مي کني ؟ ما مي رويم تا که بـــدوزيم پـاره اي هر جا که مي رسيم ، تو با ما چه مي کــني ؟ خنديد نخ که ما همه جا با تو هـمرهيم بنگر بـروز تجـــربه تنـــها چـــه مي کنــي هر پارگي به همت من مي شود درست پنهــان چــنين حکــايت پيدا چـه مي کـني ؟ در راه خويشــتن ، اثر پاي مـا ببيـــن ما را ز خــط خويش ، مجــزا چــه مـي کنـي ؟ تو پاي بند ظاهر کار خــودي و بــس پرســندت آر ز مقصد و مـعني ، چه مي کني ؟ گر يک شبي ز چشم تو خود را نهـان کنـيم چون روز روشن است کـه فـردا چـه مـي کنـي ؟ جائي که هست سوزن و آماده نيـست نخ با اين گزاف و لاف ، در آنجا چه مي کني ؟ خود بين چنان شدي که نديدي مرا به چشم پيش هزار ديــده بينا چــه مي کني ؟ پندار، من ضعيــفم و ناچيــز و ناتـــوان بي اتــحاد من ، تو توانا چـه مي کني ؟ (اعتصامي ، ١٣٧٨: ٩٧) از مهم ترين موارد ديگر در باب تمثيل در اين دوره مي توان به کوشش ميرزا فتحعلي آخوندزاده را با شش نمايشنامه کمدي اش که با عنوان تمثيلات به چاپ رسيد، را نام برد که اين مورد را در سبک هندي نمي توان مشاهده کرد.