Abstract:
گرچه مبحث بهرهوری ابتدا ذهن را به مقولههای اقتصادی متوجه میکند اما اگر به مفهوم عام آن یعنی بهرهگیری مطلوبتر از منابع برای تحقق سریعتر و عمیقتر اهداف موردنظر دقت کنیم حوزههای گستردهای نمود پیدا میکند که شاید اولین و بلکه مهمترین آن این باشد که چگونه فرد بهعنوان عنصر تشکیلدهندهی جامعه از سرمایه وجودی خود بهرهبرداری میکند.این اهمیت بهویژه در شکل خاص آن از این مسئله نشئت میگیرد که نیروهای انسانی به مدد شناخت خود خواهند توانست تواناییهای نامحدود خود را در میدان عمل به منصه ظهور رسانده و به شکل مستقیم و غیرمستقیم دیگر عوامل تولید را تحت تاثیر نگرشها، رفتارها، مهارتها و دانشهای خود قرار دهند.در این راستا مهارت هوش هیجانی بهعنوان راه میان بری که بتوان به کمک آن به سرمنزل مقصود رسید توجه بسیاری را به خود جلب کرده بطوریکه برخی از سازمانها بهتدریج نسبت به پیادهسازی این مهم اقدام کردهاند. لذا در این مقاله با نگاهی منصفانه و با اشاره به سیکل بهرهوری رابطه مهارت هوش هیجانی و بهرهوری کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قائمشهر موردبررسی قرار گرفته و نتایج حاکی از آن است که میان هوش هیجانی با بهرهوری کارکنان رابطه معنیداری وجود ندارد.
Machine summary:
لذا در اين پژوهش سعي بر آن است تا به اين سوال پاسخ داده شود كه آيا مولفه هاي هوش هيجاني در ارتقاء سطح بهرهوری کارکنان دانشگاه آزاد اسلامي واحد قائمشهر مؤثر مي باشد يا خير؟ فرضيات تحقيق: تحقيق حاضر به بررسي رابطه مهارت هوش هيجاني و ميزان بهرهوری كاركنان در دانشگاه آزاد اسلامي واحد قائمشهر تمرکزداشته و فرضيه هايي به شرح زير را در نظر گرفته است: -فرضيه اصلي: ميان مهارت هوش هيجاني و بهرهوری کارکنان دانشگاه آزاد اسلامي واحد قائمشهر رابطه معني دار وجود دارد.
نتايج تحقيق 1- نتيجه آزمون فرضيه اصلي: "ميان مهارت هوش هيجاني و بهرهوری کارکنان دانشگاه آزاد اسلامي واحد قائمشهر رابطه معني دار وجود دارد".
بنابراين اين نتيجه از فرضيه اصلي اين پژوهش حاصل مي گردد كه درسطح اطمينان 95% ميان مهارت هوش هيجاني و سطح بهرهوری كاركنان دانشگاه آزاد اسلامي واحد قائمشهر رابطه وجود ندارد 1-2 نتيجه آزمون فرضيه فرعي اول: "ميان مهارت خودآگاهی کارکنان و ميزان بهرهوری آنان رابطه وجود دارد".
بنابراين اين نتيجه از فرضيه فرعي دوم اين پژوهش حاصل مي گردد كه درسطح اطمينان 95% ميان مهارت خود مديريتي و بهرهوری كاركنان دانشگاه آزاد اسلامي واحد قائمشهر رابطه وجود ندارد.
بنابراين اين نتيجه از فرضيه فرعي سوم اين پژوهش حاصل مي گردد كه درسطح اطمينان 95% ميان مهارت آگاهي اجتماعي و ميزان بهرهوری كاركنان دانشگاه آزاد اسلامي واحد قائمشهر رابطه وجود ندارد.
بنابراين اين نتيجه از فرضيه فرعي چهارم اين پژوهش حاصل مي گردد كه درسطح اطمينان 95% ميان مهارت ارتباطی کارکنان و ميزان بهرهوری كاركنان دانشگاه آزاد اسلامي واحد قائمشهر رابطه وجود ندارد.
اين مقدار نشان دهنده اين واقعيت است كه ميان مهارت هوش هيجاني(به همراه مولفه هاي مرتبط) و بهرهوری كاركنان در دانشگاه آزاد اسلامي واحد قائمشهر رابطه وجود ندارد.